محبوب های واقعی
انوار محبت الهی
خداوند باري تعالي آفرينش را بر اساس رحمت و محبت خود استوار ساخت. موجودات را آفريد و رحمتش را در همه جا گسترانيد و با همين اسم «رحمان» آدميان را آفريد و خدمت به آنان را خدمت به خود برشمرد. به همين خاطر قبل از آنكه انسان به خدا محبت ورزد و عاشق يگانة محبوب خود شود، خداوند مهربان، ساية محبت خود را گسترانيد و عاشق بنده هايش شد تا در جهت كمال و سعادت خود بندگي اش را بجا آورند.
«محبت» كه وديعه اي الهي و امانتي فطري است، در درون همة موجودات و به خصوص انسان قرار گرفته است. به موجب آن انسان و جهان به دنبال محبوب واقعي در سير و سفرند و انسان با اختيار و انتخاب خود به سوي ايده آل حقيقي خويش حركت مي كند. گروهي به خدا دل سپرده و راه اطاعت را پيش مي گيرند و برخي به علت موانعي چون شهوت، غضب و دوري از حق، از رسيدن به محبوب واقعي و محبوب هاي برگزيدة او بازمانده و دچار انحراف مي شوند اما خداوند رحيم درهاي بازگشت را به رويِ شان مي گشايد. ابتدا خود به سوي شان مي رود، ياد خود را در دلشان مي اندازد تا بدين وسيله گوهر گران سنگ ايمان و تقوي و به دنبال آن رعايت اعتدال، انسان را در مسير حقيقي محبوب قرار دهد و او را به مطلوب خود رساند.
قرآن و اسلام، محبوب حقيقي تمام عاشقان را «خداوند عزّوجلّ» مي داند، اينكه تمامي صفات محبوب را بدون حد و مرزدار است. پس از خداي ازلي و به اذن او، انوار عظمت و رحمت و رأفتش پيامبر(ص) و ائمةاهل بيت(ص)قرار دارند.
همة آنان ملاك محبوب واقعي را دارند و ديگران نيز هر چه به آنان نزديك تر باشند، از انوار روحاني و ملكوتي آنان بيشتر كسب فيض مي كنند چرا كه آنان تمامي موجبات محبت را از احسان و زيبايي و انس روحي با مؤمنان و ديگر صفات دارا هستند و همواره محبان خويش را در آستانة خود وارد، و حال آنها را رعايت مي كنند.
به دل داشتن محبت خدا و همچنين مهرورزي به پيامبر(ص)و اهل بيت(ع)آثار بارز و شگرفي را به همراه دارد كه عاشقان واقعي آنها را چشيده و به درياي زلالِ شان رسيده و سيراب گشته اند. آثاري چون: معرفت نسبت به محبوب، عبادت، ذكر، اطاعت از محبوب، استواري در راه محبوب، هماهنگي با اهل بيت(ع)افزايش ايمان و آثار ديگري كه در صفحات پيشين آنها را برشمرديم.
«دين اسلام» كه تمام فرامينش آكنده از مهرورزي و محبت است، تمامي بشريت ـبا هر دين و نژادي ـ را در آغوش پر مهر خود مي خواند تا سيماي ملكوتي و راستينش كه ارمغان پيغمبر خاتم(ص)است، به دست طاغوت هاي هر زمان مشوش و تيره نشود.
اصولاً در مقابل عوامل پراكندگي(زبان، نژاد، قوميت و…)يك حلقة محكم اتصال در ميان قلوب بشر لازم است كه آن، ايمان به خداوبه دل داشتن محبتش است. به هر ميزان كه ايمان به محبوب اوج مي گيرد، محبت نسبت به او فزون تر و عميق تر مي شود و دل را از مردگي بيرون آورده و شور و شوقي فرح بخش وجود فرد و جامعه را فرا مي گيرد.
ايمان به خدا، تسليم در برابر فرمان او، محبت به بندگانش و رحم برآنها، ارتباطي عاطفي و دوستانه ـآن گونه كه قر آن سفارش كرده استـ نقطة وحدت جامعه و رمز ارتباط اقوام و ملت هاست كه نمونة جالبي از آن را در مراسم حج مي توان مشاهده كرد كه چگونه همگان بالطف و دوستي، مهرباني و گذشت و در نهايت صلح و صفا در كنار هم قرارگرفته اند. و اين پيام اسلام است، نه آنچه كه كج فهمان و بدانديشان آنگونه كه مي خواهند بر قلم خود جاري كرده و به تصوير مي كشانند. اين نشانة سستي و تزلزل عقيده و منش و عامل عقب ماندگي آنهاست.
كم اعتقادي و دين گريزي موجب شده كه انسان ها در زندگي احساس رها شدگي كرده و فاقد قابليت ها و ظرفيت هاي مناسب براي مقابله با مسائل و موقعيت هاي زندگي و اجتماعي باشند. اين مسئله باعث شكل گيري احساس ناكارآمدي و بي ارزشي و شكست در جامعه و امور زندگي مي شود، همان طور كه كفارومشركان درطول اسلام باآن مواجه مي شدند.امااعتقادعملي به دين ،اطاعت ازدستورات خداوانبياء، صلح و دوستي، ارتباطي دوستانه و منطبق با قرآن، ظرفيت و توان افراد را براي تحمل مشكلات و سختي ها بالا برده و ارتباط عاطفي و قلبي آنهارا به كريم بي همتا و محبوبان او نزديك تر كرده و در نتيجه مهر و عطوفتي وصف ناشدني، بين شان برقرار مي كرد زيرا همان طور كه شرح آن گذشت؛ ايمان منشأ بروز محبت نسبت به خدا و بندگانش است.
دينداران و بندگان مؤمن خداهم به خاطر دارابودن اين تحفة الهي، به دليل مهر و عطوفت قلبي شان، مي توانند حكومت واحد جهاني ـكه صلح در ساية آن همه جا آشكار گرددـ را تشكيل دهند تا هدف والاي اسلام ناب را برقرار سازند.
بنابراين، دين و مذهب تنها يك برنامة مربوط به جهان ماوراء طبيعت و يا سراي آخرت نيست بلكه آئيني است در متن زندگي انسان ها و در طريق سعادت و كمال، حفظ منافع تمام افراد بشر، اجراي اصول مهرورزي، احسان به همنوع، معاشرت نيكو و صلح و رفاه در ساية پيروي از دستورات الهي.
اميد كه در ساية الطاف بي كران رأفت و رحمت حق، خاضعانه و خاشعانه در مقابل آستان كبريائيش سر تعظيم فرود آورده و به فرمان الهي اش، محبت و مهر تمامي محبان و دوستدارانش را در نهان خانة دل به اوج رسانيم.