برنامه سوگواري امام حسين(ع)-شب پنجم
به محفل عزاي امام حسين(ع)خوش آمديد
در آخرين شب از محفل عزاداري سرور و سالار شهيدان اباعبدالله الحسين(ع)، ادامه مهم ترين عوامل سعادت در واقعه عاشورا تقديم حضور سوگواران حسيني مي شود.
6- بصیرت و آگاهی
جوهر دین، بینایی و آگاهی است و دینداری حقیقی بر حکمت و معرفت بنا می شود. هر چه آدمی در این وادی بالاتر رود به مراتب والاتری از بندگی حقیقی دست می یابد که همه ارزش آدمی به میزان بندگی اوست. رسالت همه فرستادگان الهی نيز در این جهت بوده است.
از ويژگي هاي فكري و عملي ياران امام حسين(ع)در نهضت عاشورا «بصيرت» و بينش بود.
وحضرت پیوسته بر این امر تأکید کرده و تلاش مي نمودند تا پیروانشان به روشن بینی دست یابند. آن حضرت در دعایی والا چنین فرموده است: «خدایا حرکتم را بر اساس بینایی و راهم را با هدایت و روش و طریقه ام را قرین رشد و تعالی قرار ده، تا مرا به مقصد[تربیتم]نایل گردانی و دیگران را به وسیله من به مقصد[تربیتشان] برسانی، و مرا در آنچه تو خواهان آنی و به جهت آن مرا آفریده ای و بدان سوی پناه داده ای، وارد نمایی.» (بحارالأنوار، ج85، ص214)
در فرهنگ ديني و متون معارف، از كساني با عنوان «اهل البصائر» ياد شده است. آنان كساني هستند كه چشم درون شان بيناست نه فقط چشم سرشان. داراي روشن بيني، بيداردلي و شناخت عميق نسبت به حق و باطل و امام و حجت الهي و راه و برنامه و…هستند.
نهضت امام حسین(ع)و مدرسه تربیتی او والاترین جلوه دعوت به قیام و حرکت و مبارزه برای برقراری عدالت، و رساندن مردم به عزت، و هموار کردن راه عبودیت بر اساس بینایی و بیداردلی است. حضرت در پی زنده کردن دین و دینداری و زدودن لکّه های ننگی بود که به نام اسلام و حکومت اسلامی چهره دین را مشوّه ساخته بود: «چقدر مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق سبک و راحت است.» (إحقاق الحق، ج11، ص601)
امام صادق(ع)درباره حضرت عباس(ع)تعبير «نافذه البصيره» دارد كه گوياي عمق بينش و استواري ايمان او در حمايت از سيدالشهداء(ع)است: «كَانَ عَمُّنَا العَبَّاسُ بنُ عَلِيٍّ نَافِذَالبَصِيرَهِ صُلبَ الإِيمانِ…» (اعيان الشيعه، ج7، ص430)
اصحاب و ياران امام حسين(ع)در روز عاشورا با دستيابي به قله يقين و آگاهي كامل در میدان نبرد علیه باطل حاضر شده و از یکدیگر سبقت می گرفتند. بُرير از ياران سيدالشهداء(ع)با توجه به مباني ديني خود و اعتقاد راسخ و بصيرت كامل، در مناظره با يزيد بن مَعقِل در روز عاشورا، او را به مباهله دعوت كرد و با غلبه يافتن بر او دعايش به اجابت رسيد و حقّانيت خود را اثبات كرد. (المهلوف، ص160)
در جبهه مقابل، كوردلاني دنياطلب و فريب خوردگاني بي انگيزه و تحريك شدگاني نادان بودند كه تبليغات اموي چشم بصيرت شان را بسته بود و لقمه هاي حرام، گوش حقيقت نيوش را از آنان گرفته بود.
7- تهذيب نفس
نهضت جاويد عاشورا، مدرسه تربيت بر محور پرواپيشگي و خود نگهداري و تهذيب نفس است. امام حسين(ع)آموزگار تقوايي است كه موجب صيانت آدمي است و او را چون دژي نگاهبان است.
يعني تقواي دليل و نه تقواي فريب؛ تقواي بصيرت و نه تقواي جهالت؛ تقواي مصونيت و نه تقواي محدوديت؛ تقواي ستيز و نه تقواي گريز.
پارسايي و وارستگي آدمي را به مرتبه اي واصل مي كند كه تن به هيچ گونه پستي ندهد و براي جيفه ي دنيايي دست به ستمگري نگشايد. عزّت و قوّت و عظمت آدمي در تهذيب نفس، پارسايي و وارستگي است و نهضت حسيني نشان مي دهد كه سيدالشهداء(ع)نمونه اعلاي اين گونه زيستن و آزموده شدن است. وقتي حضرت به عراق نزديك شد و مردي از كوفه وي را از دنياپرستي مردم كوفه و خيانت شان آگاه كرد، امام حسين(ع)در سروده اي راه و رسم خود را اين گونه اعلام نمود:
اگر زندگي دنيايي ارزشمند باشد[در نظر من]جهان پاداش خداوندي برتر و گرانبهاتر است؛
و اگر جمع مال و ثروت براي اين است كه روزي بايد از آن دست كشيد، پس انسان آزاده نبايد براي چنين ثروتي بخل ورزد؛
و اگر روزي ها مقدّر گشته و تقسيم شده است، پس هر چه انسان در به دست آوردن ثروت كم آزتر باشد، بهتر و نيكوتر است.
و اگر بدن هابراي مرگ آفريده شده است، پس كشته شدن انسان با شمشير در راه خدا برتر و سزاوارتر است.(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص95؛ مقتل خوارزمي، ج1، ص223)
دنياي نكوهيده واسطه فريب آدمي است و هر جا تباهي است، نشاني از مفتونيِ دنيا و وابستگي بدان وجود دارد. تا پارسايي و وارستگي نسبت به دنياي نكوهيده حاصل نشود، آدمي گرد دنياي خود مي گردد و كعبه آمالش دنيا خواهد بود، هر چند كه اين كعبه صورت هاي گوناگون بيابد.
«ز عاشوراي آن سال
به خون آغشته تا اكنون
هماره، همچنان فرياد «هل من ناصر»ش در سينه تاريخ، پابرجاست
از آن فرياد دعوتگر كه در «متن زمان» جاري است
و پيغامش، شعار شور و بيداري است،
ميان حق و باطل، «داد و بيداد»، نبردي جاودان برپاست.
در اين ميدان و اين پيكار
نداي دعوتش چشم انتظار پاسخي از «ما» ست
كه حق تنهاست،
و…هر جا كربلا، هر روز، عاشوراست»
(قبله اين قبيله، جواد محدثي، ص74)
مطالب بيان شده در اين پنج شب، تنها گوشه اي از سنگدلي و شرارت هاي يزيد و سپاهيانش و در مقابل ذره اي از درياي بي كران ايثار، جانفشاني و بزرگواري هاي سيدالشهداء(ع)، اصحاب و يارانش مي باشد. فهم و درك و مخيله ي آدمي كجا تواند مصيبت امام حسين(ع)و خاندانش را درك كند و قلم كجا تواند اوج مظلوميت آن بزرگان را به نگارش درآورد. اما اميد آنكه با همين بضاعت اندك بتوانيم وظيفه كوچك خود را در مقابل اهل البيت(ع)بخصوص آقا امام حسين(ع)انجام دهيم و شرمنده ي آن بزرگواران در روز قيامت نباشيم.
روضه
امام حسين(ع)به خاطر زخم ها و جراحات، ديگر رقمي نداشت و به حدي بر پيكر مبارك آن حضرت تير زده بودند كه فقط تيرها ديده مي شد. در همين موقع صالح بن وهب مزني با نيزه چنان بر پهلوي امام زد كه با صورت به زمين آمد و در آن حال مي گفت: «به نام خدا و به ياري خدا و بر دين رسول خدا(ص)» سپس از روي زمين برخاست.
حضرت زينب(س)بعد از اين واقعه از خيمه خارج شد و فرياد زد: «اي واي برادرم! اي واي آقايم! اي واي همه خانواده ام! اي كاش آسمان بر زمين مي افتاد، اي كاش كوه ها تكه تكه مي شدند.»
شمر در اين موقع به سربازانش فرياد كرد كه چرا منتظريد و كار اين مرد را تمام نمي كنيد؟! هركس از طرفي بر امام(ع)حمله مي كرد. زرعه بن شريك با شمشير بر كتف چپ امام زد، امام هم ضربه اي به زرعه زد كه به هلاكت رسيد. شخص ديگري آمد و با ضربه اي بر شانه مقدس امام(ع)زد، كه آن حضرت با صورت به زمين افتاد. سنان بن انس نخعي(لعنه الله عليه)نيزه خود را در گلوي امام فرو برد و سپس نيزه را خارج كرد و در استخوان هاي سينه حضرت فرو كرد، تيري بر گلوي مبارك امام حسين(ع)اصابت كرد كه آن حضرت بر روي زمين افتاد.
حضرت نشست و تير را از گلوي خويش بيرون آورد و هر دو دست خود را زير گلويش گرفت، هنگامي كه دستانش از خون پر مي شد، آن را بر سر و صورت خود ماليد و در اين حال مي فرمود: «اينچنين به ملاقات خداوند خواهم رفت كه به خون خود خضاب شده ام و حقّم را غصب كرده اند.
منابع
1- ابن طاووس، علي بن موسي، اللهوف علي قتلي الطفوف(فارسي)، ترجمه محمد لك علي آبادي، 1384، قم، هنارس
2- دلشاد تهراني، مصطفي، مدرسه حسيني، 1379، تهران، دريا.
3- رضواني، علي اصغر، عوامل سعادت و شقاوت در واقعه كربلا، 1388، قم، دليل ما.
4- محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، 1386، قم، معروف
5- محمدي ري شهري، محمد، شهادت نامه امام حسين(ع) بر پايه منابع معتبر، ج2، 1392، قم، دارالحديث.