حجاب اجباري
حجاب همواره به عنوان یکی از مهمترین نمادهای اجتماعی مطرح بوده است. دراين زمينه در نظام جمهوري اسلامي همواره محل مناقشه بر سخت گيري بيشتر نسبت به اين موضوع بوده است. يعني همواره عده اي بوده اند كه اصرار بر سخت گيري اجباري براي بهود حجاب داشته اند كه آخرين آن در نطق يكي از نمايندگان مجلس خود را نشان داده است. منشاء حجاب در هر دین و فرهنگی که باشد ( يهوديت ، زرتشتي گري و غيره ) امروزه مسئله برای حال جامعه ایرانی شده است.مهمترین مسئله حجاب در ایران امروز لزوم اجباری بودن و یا آزاد بودن آن در جامعه است.
قشر غیر مذهبی قطعا به عدم لزوم اجباری بودن حجاب معتقد است ولی این نوشتار برآن است که حجاب را از نظر اجباری بودن و از منظر یک فرد مذهبی، غیر سکولار و معتقد به حجاب مورد کنکاش قرار دهد.
احکام فردی و اجتماعی
اینکه حجاب طبق نص صریح قرآن در سوره نور(آیه ۳۱) و سوره احزاب ( آیه ۵۵ و ۵۹ ) بر تمامی مومنان واجب است حقیقتی غیر قابل انکار است. از این نظر حجاب را می توان حکمی صریح از احکام اسلامی دانست.احکام اسلامی را از یک نظر می توان به دو دسته احکام فردی و احکام اجتماعی تقسیم نمود. احکام فردی احکامی هستند که به درون یک فرد وارد شده و رفتار وجدان فرد را مورد خطاب قرار می دهند اما در مقابل احکام اجتماعی احکامی هستند که هم ممکن است بر فرد وارد شود (مانند لزوم راستگویی، عدم غیبت و تجسس و غیره ) و هم ممکن است بر اجتماع وارد شود (مانند اجرای حدود زنا و دزدی،جهاد و مقابله با دشمنان و غیره ).اسلام بر این باور است که انسان با اجرای احکام فردی خود را به رستگاری در دنیا و آخرت خواهد رساند.(سوره اعراف آیه ۱۷۰).این احکام از این نظر فردی هستند که تداخلی را برای دیگران ایجاد نمی کنند.اجرای این احکام نه به سود دیگران است و نه به زیان آنها. نمونه بارز این احکام نماز، عبادت، خواندن قرآن و ایمان و احکامی از این دست دانست.یک فرد با نماز خواندنش به خود سود می رساند و با نماز نخواندنش به کسی زیانی وارد نخواهد کرد.فرد با نماز صحیح و واقعی خواندن در این دنیا و دنیای آخرت رستگار خواهد شد.(سوره هود آیه ۱۱۴ و سوره طه آیه ۱۳۲) در مقابل احکام اجتماعی احکامی هستند که انسان اگر آنها را اجرا نکند علاوه بر دنیا و آخرت خود ممکن است دنیا و آخرت دیگران را تحت تاثیر منفی قرار دهد.
به عنوان نمونه وقتی فردی دروغ می گوید هم به خود زیان می رساند چرا که پس از مدتی اعتبار اجتماعی خود را از دست می دهد و هم به دیگران که فریبشان داده یا حقوقشان را پایمال کرده زیان می رساند.
احکام سلبی و ایجابی
احکام را از یک نظر دیگر می توان به احکام سلبی و ایجابی تقسیم بندی نمود.به این معنا که در احکام سلبی خداوند انجام رفتارهایی را نهی کرده و انجام آنها را گناه می شمارد.دزدی، غیبت، قتل، زنا و خود کشی نمونه بارز چنین احکامی هستند.با کمی دقت در این احکام مشخص می شود که اجرای این رفتارها موجب گناه و زیان فردی و اجتماعی است و از طرفی عدم انجام آنها موجب هیچ گونه سود مادی و معنوی برای فرد یا اجتماع نمی باشد.
در مقابل احکام ایجابی قرار دارند که برعکس عمل می کنند.در این احکام خداوند امر به رفتارهایی دارد که انجام آنها به سود فرد یا اجتماع بوده ولی عدم انجام آنها نیز فرد و اجتماع را از آن سود باز می دارد.نماز، روزه، جهاد، نیایش نمونه هایی از این احکام هستند.
کدام احکام اجبار دارند؟
پس از طبقه بندی احکام در این ۴ دسته به سوال اصلی نوشتار می رسیم که کدامیک از احکام اجبار بردار هستند؟برای پاسخ به این سوال احکام را بر اساس دو طبقه بندی صورت گرفته به ۴ دسته تقسیم می کنیم:
۱- مدارا برای احکام فردی - سلبی
این احکام طبق تعریف احکامی هستند که تنها بر درو ن فرد وارد شده و فرد را از انجام آن بر حذر می دارند و به فرد گوشتزد می کنند که اجرای رفتارهایی به زیان او می باشد.نمونه این احکام را می توان گمان بد داشتن به دیگران دانست(حجرات ۱۲ ).اجرای اجبار برای این نوع از احکام هیچ گونه ضرورت عقلی ندارد چرا که اولا در صورت اجبار هم نمی توان فرد را از رفتار بازداشت.مثلا چگونه می توان فرد را مجبور نمود تا در مورد فردی دیگری گمان بد نداشته باشد.هیچ وسیله ای اختراع نشده است تا بتواند درون افراد را بخواند.ثانیا اگر هم بتوان با اجبار افراد را از چنین رفتار ها ( نیاتی ) باز داشت این کار هیچ سودی ندارد چرا که در این صورت بهشت و جهنم از بین خواهد رفت.خداوند افراد را مختار نموده تا خود از بین نیک و بد و با توجه به وسوسه هایی که دارند انتخاب نمایند.حال اگر افراد را در این زمینه ها مجبور کنیم اولا در درون آنها نیستیم تا از اثر اجبار خبردار شویم و ثانیا اگر هم اجبار اثری داشته باشد معیارهای خداوند را به هم زده و افراد را به اجبار به بهشت برده ایم که البته این بهشت ارزشی ندارد.فرد باید بتواند گناه کند و آنگاه خود گناه نکند و سپس برای پاداش به بهشت برود و یا اینکه در دنیا سود آن را ببیند.
۲- مدارا برای احکام فردی - ایجابی
احکامی هستند که بر درون فرد وارد شده و به او گوشتزد می کند که اگر فلان رفتار را انجام دهی به رستگاری خواهی رسید. اجرای اجبار در این رفتارها نیز با توجه به دلایلی که برای احکام فردی – سلبی گفته شد عقلانی نیست.چون اولا اثر ندارد و ثانیا اگر اثر داشته باشد نه سودی به فرد می رسد و نه به جامعه
۳- اجبار برای احکام اجتماعی - سلبی
چنین احکامی بر عدم انجام رفتارهایی اشاره دارند که در صورت انجام به اجتماع یا لااقل افراد دیگری غیر از شخص زیان می رسانند.اجبار برای جلوگیری از این احکام عقلانی است چرا که این رفتارها نمود خارجی داشته و قابل لمس از سوی دیگران یا حکومت هستند و همچنین در صورت انجام این رفتارها دیگر افراد جامعه مورد تعرض قرار گرفته و به آنها زیان می رسد و بنابراین این حکومت به نیابت از این افراد می تواند جلوی صورت گرفتن این رفتارها را گرفته و در صورت انجام آنها فرد خاطی را مجازات کند. بر همین اساس است که اسلام برای دزدی وقتل حدود تعیین کرده است(مائده ۳۸ و بقره ۱۷۸ و بنی اسرائیل ۳۳ ) .با کمی کنکاش مشخص می شود که قرآن همواره برای برخی از این احکام است که مجازات تعیین نموده است.
۴- مدارا برای احکام اجتماعی - ایجابی
در صورتی که رفتارهای مربوط به این احکام صورت بگیرند به جامعه و فرد سود خواهد رسید. ولی در صورت عدم انجام زیانی متوجه جامعه و دیگران نخواهد بود.ازآنجا که معاونت و کمک به دیگران امری اختیاری است اجبار در این موارد لزوم عقلی ندارد.مثل این می ماند که فردی را به اجبار گرفته و به او بگوییم باید خیابان ها را جارو کنی.اسلام برای این رفتارها اجر اخروی و حتی دنیوی بر می شمارد ولی از آنجا که گرفتن اجر اختیاری است نباید فردی را محبور به گرفتن اجر نمود.البته می توان افراد را در این رفتارها مجبور نمود ولی چون این اجبار بر خلاف اختیار لازم برای گرفت اجر است فرد مزبور هیچ اجری را هم از خداوند نخواهد گرفت و بنابراین برای او تنها اجبار خواهد ماند.از آنجا که فرد بدون اعتقاد به کاری مجبور شده و نمی خواسته که به دیگران سود برساند پس از این رفتار حتی منزجر نیز خواهد شد و هنگامی که حتی لحظه ای اجبار را پشت سر خود نبیند از آن سر باز زد.نمونه چنین اجبار غلطی را می توان در این دانست که افرادی را به اجبار به جهاد با دشمنان ببریم.قرآن نیز در این زمینه می فرماید که بردن چنین افرادی ( که دیگر منافقانه عمل می کنند ) حتی به زیان جامعه تمام خواهد شد.(توبه ۴۶ و ۴۷ ) بله مشخصا چنین اجباری در دراز مدت نه تنها به جامعه سود نمی رساند بلکه موجب تقویت نفاق در جامعه شدن و زیان بلند مدت متوجه جامعه کرده و افراد نیز از احکام اسلامی منزجر خواهند شد. بنابر این در این احکام نیز تساهل لازم است.
با حجاب چه کنیم؟
با توجه به توضیحات فوق بدیهی است که حکم حجاب در یکی از تقسیمهای فوق قرار خواهد گرفت.پس قبل از این پرسش که با حجاب چه کنیم به این پرسش باید پاسخ دهیم که حجاب چه نوع حکمی است؟در اینکه حجاب دارای سود فردی برای فرد است شکی نمی توان داشت.قرآن خود سود فردی داشتن حجاب را بر می شمارد و بیان می دارد که اینکار برای زنان مومن بهتر است تا مورد آزار قرار نگرفته و همچنین از غیر مومنان شناسایی شوند.(احزاب ۵۹ ) اما پرسش این است که آیا می توان حجاب را یک حکم اجتماعی دانست؟
اگر حجاب مورد عفاف جامعه و تمرکز جامعه به سمت کار و تلاش به جای هرزه کاری می شود پس سود اجتماعی نیز دارد. دومین مسئله این است که حجاب حکمی ایجابی و نه سلبی.در قرآن هیچگاه گفته نشده بی حجاب نباشید بلکه بیان شده که با حجاب باشید چون برای شما سود دارد.دلیل دیگر برای سلبی نبودن حجاب این است که عدم حجاب زیانی به کسی نمی رساند و قرآن هم مطلبی در این مورد بیان نکرده. .ممکن است عده ای بر این استلال باشند که بی حجابی موجب انحراف افراد می شود و این ضرر آن است اما این استلال مقبول نیست چرا که در این حالت این بی حجاب نیست که به دیگری زیان می رساند بلکه این اختیار فرد خاطی است که او را به دام می اندازد.اگر اینگونه نباشد در جامعه نباید چاقو فروخته شود چون ممکن است کسی قتل کند.نباید بانکی باشد چون ممکن است افراد تحریک به دزدی شوند.اشکال کار در این است که قرآن مجازات هرزه گی را هم مشخص کرده و ما آن را اجرا نمی کنیم.اگر فردی بداند جزای زنا و هرزگی هم در آخرت و هم در دنیا ۱۰۰ ضربه بدون رودربایستی است آنگاه مانند کسی که تحریک به دزدی می شود و لی می داند دستگیر شده و مجازات می شود خطا نخواهد کرد. در این مورد ما باید اجرای دقیق حدود را در سر داشته باشیم و از غرب و کشورهای خارجی رودربایستی نکینم(نور ۲ و ۳ ).همچنین ما چقدر روی افراد کار فرهنگی و دینی کرده ایم که بتوانند گناه کنند و نکنند.مسخره نیست که چشمها و گوشها را ببندیم تا مردم نتوانند گناه کنند و به بهشت بروند؟این بهشت چه ارزشی دارد؟ ( . . . باری امروز به اختیار خود هرچه می خواهید بکنید.خدا به اعمال شما کاملا آگاه است .فصلت ۴۰ ) در مجموع این حکم چه فردی باشد چه اجتماعی حالت ایجابی دارد.با این حساب حکم حجاب یا فردی ایجابی است و یا اجتماعی ایجابی و بنابراین در هر دو حالت اجبار برای آن نمی تواند عقلانی باشد چرا که همانطور که گفته شد اگر فردی و ایجابی باشد اصلا اجبار برای آن نه ممکن است و نه مطلوب دین و اگر اجتماعی باشد اجبار برای آن حتی برای جامعه و خود فرد زیان هم خواهد داشت.باید توجه داشت این مسئله با آزاد گذاشتن محلهای فساد، شراب خواری و پوشش های بسیار نامتعارف و اختلاط زن و مرد تفاوت بسیار دارد.این موارد طبق عقل و منطق و قرآن مشمول اجبار خواهند بود.اتفاقا در این موارد جمهوری اسلامی تا حدی بیش از حد مدارا کرده است.
چرا برخی بر حجاب اجباری تاکید دارند؟رفتار جایگزین آنها چه باشد؟
حجاب را می توان ظاهری ترین علامت ایمان دانست.فردی که حجاب دارد قطعا به حکم قرآنی آن اعتقاد داشته و فردی که حجاب ندارد قطعا ضرورتی برای مذهبی بودن و در بهترین حالت برای اجرای آیات مربوط به آن در خود احساس نمی کند.علت تاکید و وسواس عده ای از مومنان بر لزوم حجاب اجباری از آنجا نشات می گیرد که از نظر آنان زنان بی حجاب نماد و تبلیغی برای بی دینی هستند و تعداد آنها نشان دهنده غیر اسلامی و مذهبی شدن جامعه است. همچنین آنها بر این باور هستند که با زیاد شدن و آزاد شدن آنها فرزندان و خود آنها نیز تحت تاثیر قرار گرفته و در آینده فرزندان آنها نیز به این سمت گرایش پیدا خواهند کرد و بی دینی در جامعه رواج خواهد یافت. در پاسخ این افراد باید گفت قرآن خود در هنگام نزول لزوم حجاب بر این دلیل تاکید می کند که اولا برای زنان مومن بهتر است و ثانیا آنها از زنان غیر مومن شناخته می شوند.(احزاب ۵۹ ) حال این پرسش مطرح می شود که آیا اگر غیر مومنان را مجبور به حجاب کنیم این دلیل قرآنی را نقض نکرده ایم؟آیا در این حالت زن مومن و غیر مومن از یکدیگر شناخته خواهند شد؟همانطور که گفته شد اگر این کار را با این دلیل انجام می دهیم که به سود جامعه است فردی که مجبور به این کار می شود چون سود جامعه را در زیان خود می بیند در دل از اصل حجاب حتی منزجر شده و در برون نیز رفتاری منافقانه پیش گرفته و بنابراین مومنان با پیچیدگی رفتاری با آنها مواجه خواهند شد . با ز بر طبق قرآن رفتار منافقانه آنها موجب زیان به مومان می شود؟(توبه ۴۶ و ۴۷ ) آیا در ایران بعد از انقلاب کم از این رفتارهای منافقانه ضربه دیده ایم؟افرادی که خود را جای مومنان جازده و مومنان را تخریب کرده اند فراوان بوده اند.افرادی که با ظاهر خود بسیج، انقلاب و دولت را تخریب نموده اند و هر وقت مفری یافته اند ماهیت خود را نشان داده اند.آیا درسیاست از این افراد کم داشته ایم که در حال حاضر به شکر خدا فرصت پیدا کرده و خود را نشان داده اند؟مگر همین ها وزیر و سپاهی و روحانی و نماینده مجلس و اندیشمند شورای انقلاب فرهنگی نبودند؟ آیا هنوز در بین ما از این افراد نیستند که در حال ضربه زدن هستند و ما به خاطر نفاقشان انها را از مومنان واقعی تشخیص نمی دهیم؟این استدلال نه با عقل و نه با منطق قرآنی نمی خواند.
در مورد دوم آنها در وحشتند که بی حجابها آنها و فرزندانشان را نیز خراب کنند.این استدلا نیز درست نیست. اگر فرزندان را بر اساس دین تربیت کنیم و دلایل سود فردی و اجتماعی حجاب را در دنیا و آخرت برآنها برشماریم و حجابی زیبا ولی متین برای آنها مطرح کنیم چرا باید آنها نیز بی حجاب شوند؟آیا منطق قرآن و دین اینقدر ضعیف است که در مقابل بی حجابی نمی تواند پیروز شود؟مگر همین منطق در دوران جاهلیت و زنان اهل پرچم که نمونه بارز زنان هرزه امروز دنیا بودند،پیروز نشد؟آیا می خواهیم خود و فرزندانمان در حالت اجباری و بدون اختیار ایمان بیاورند؟آیا چنین ایمانی ارزش دارد؟.کار دین به اجبار نیست.راه هدایت و گمراهی بر همه کس با دلیل روشن گردیده.پس هر که بپذیرد و از کفر و سرکشی بازگردد به راه خدا گراید به رشته محکم چنگ زده که هرگز نخواهد گسست و خدا شنوا و داناست. (بقره ۲۵۶ )
نتیجه:
به اعتقاد نگارنده با حجاب اجباری نه تنها در جهت سود فردی و اجتماعی جامعه حرکت نمی کنیم بلکه در دراز مدت به رفتارهای منافقانه دامن زده و جامعه اسلامی را دچار خسران می کنیم. همچنین با این کار نفرت غیر مومنان را نسبت به ایمان برانگیخته و راه بازگشت را برای ایشان برای همیشه می بندیم.در عوض چنین رفتاری پیشنهاد می شود تا:
الف ) لزوم حجاب و منافع آن هم در دنیا و هم در آخرت می بایست برای جامعه تبیین شود اما به روشهای نوین. یک فرد می بایست سودمند بودن حجاب را برای معنویت و دنیای خود لمس کند تا مختارانه به سمت آن کشیده شود.چه بسیارند افرادی که به غلط خود را برای بد حجاب بودن توجیه کرده اند و در عین حال گرایشات مذهبی هم دارند. این نشانه چیست؟
ب) حکومت اسلامی اگر اسلامی است و غیر سکولار پس در مورد نظرات و عقاید مذهبی بی طرف نیست بلکه می بایست در جهت تقویت آنها تمامی تلاشهای هنری، فکری و اقتصادی را صورت دهد تا مردم را آگاهانه و با اشتیاق به سمت احکام دینی بکشاند.حکومت نمی تواند در این عرصه ها کم کاری کرده و در عوض به فکر راحت ترین روش یعنی اجبار حجاب باشد که البته به نقض غرضی بزرگ در دراز مدت دچار خواهد شد. تا به حال کدامین هنر، طراحی لباس واقعا جذاب، تفکر مذهبی جذاب و روشنگر و حمایتهای مالی از حجاب صورت گرفته است؟متاسفانه ترویج حجاب اگر هم بوده تنها از دایره سلایق محدود و با تفکراتی محدود به قشر خاص صورت گرفته است.
در مجموع حکومت اسلامی نمی تواند کم کاری خود را با اجبار پوشش دهد. روند فعلی اگر جواب داده بود در این ۳۰ سال وضعیت حجاب را بهتر می کرد. نتیجه این نوشتار اگر چه ممکن است حرف افراد غیر مذهبی باشد ولی تفاوت در این است که این نوشتار به دنبال تقویت حجاب است ولی آنها به دنبال راحتی خود .اگر درد دین داریم و نمی خواهیم راحت ترین و کم کارآمدترین کار را انتخاب کنیم کار فرهنگی علاج این مشکل است. دین بر اساس فطرت انسان است اگر درست عمل کنیم اافراد خود جذب خواهند شد.