شرح دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ و مُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین؛»
اولیاء الله
اولیاء خداوند همان یاران و بندگان مخلص خداوند هستند که هیچ گاه از فرمان خدا و رسولش سرپیچی ننمودند.
در روایتی آمده است: «هیچ کدام از شما به حقیقت ایمان دست نیابد مگر آن گونه گردد که برای رضای خدا دورترین افراد به خود را دوست بدارد، و نزدیکترین شان را برای رضای خدا؛ دشمن بدارد.» (تحف العقول، ترجمه جعفرى، ص348 ، سخنانى كوتاه از امام صادق(ع). )
انبیاء، ائمه معصومین(ع)و شهدای در راه خدا و تمام عبادلله المخلصین جزو اولیای خداوند میباشند، اما از نظر رتبه و مقام با هم متفاوتند. “تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض منهم من کلام الله و رفع بعضهم درجات؛ این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم، برخی با خدا سخن گفته و بعضی مقام رفیع یافته".
اولیای خدا داراي ویژگی هایی خاص هستند. به همين دليل از خداوند می خواهیم که ما را دوست دار آنان قرار دهد.
برخی از ویژگی های اولیای خدا عبارت است از:
در هنگام مصائب به خدا پناه می برند، در هنگام شبهه با نور یقین راه می پیمایند، در امتحانات الهی سربلند و پیروزند، فقط به خدا اعتماد دارند و از غیر خدا بی نیاز بوده و در هر امری فقط به خدا تکیه می کنند، شکمشان از حرام خالی است، با ذکر خدا دوستند، دیدارشان ذکر و یاد خداست و…
قرآن کریم نيز در مورد یاری و همکاری دوستان مومن فرموده است:
«مردان و زنان با ایمان، ولیّ(و یار و یاور) یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز را بر پا می دارند، زکات را می پردازند، و خدا و رسولش را اطاعت می کنند. بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد.» (توبه/۷۱)
و هر كسی كه عمل به واجبات و ترك محرّمات كند، داراى «ايمان» و «عمل صالح» باشد، اهل «جهاد» و «شهادت» باشد، و هركس كه «متّقى»، «ايثارگر» و اهل «زهد و انفاق» باشد، او هم «ولىّ خدا» است. و خداوند هم، «مولا»ى او.
اولیاء الشیطان یا اعداء الله
«محبّت» و«عدوات»، نشانه يك «خطّ» است، دليل يك «موضع» وگوياى يك جهت گيرى مكتبى است. بايد دوستي ها و دشمني ها، رابطه ها و قطع رابطه ها، پيوستن ها و گسستن ها، محبّت ها و كينه ها…جهت و انگيزه و هدف الهى و مكتبى داشته باشد. تا انسان بتواند به تعاليم مكتب، استناد كند و از متن دين و مكتب و سيره معصومين و بزرگان اسلام، «سند» و «شاهد» بياورد.
همانند این آیه قرآن که خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان ابراز محبّت می کنید، در حالیکه آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شده اند. (ممتحنة/۱)
روز قیامت فریاد کسانی که با نا اهلان همنشین بوده، بلند است و می گویند:
و (به یاد آر) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان می گزد و می گوید: « ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم» ؛ ای وای بر من کاش فلان( شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!. (فرقان/۲۷ و ۲۸)
يكي از مصاديق اعداء الله، شیطان رانده شده از درگاه حق است. که با تکبر و غرور خود، به سرمنشأ دشمنی با خداوند معروف گردید. البته ذات اقدس ربوبیت دارای مقامی است که هیچ موجودی نمیتواند در برابر او به دشمنی برخیزد. بلکه خداوند برای امتحان و رتبه بندی مخلوقاتش جهت درک ميزان ظرفیت شان در معرض امتحان الهي قرار گرفتند.
تولّى و تبرّى، دو «اصل» يا دو «فرع»؟
آنچه در دعاى امروز از خداوند خواسته ايم، نوعى به مسأله تولّى و تبرّى برمى گردد. يعنى دوستى كردن با دوستان خدا و دشمنى كردن با دشمنان خدا.
گرچه اين دو اصل مهمّ اجتماعى، از «فروع دين» به حساب آمده است، اما اين دو «فرع»، از مهمترين «اصول» دين و نشان دهنده جبهه گيرى قاطع و داشتن «موضع» در مقابل موافق و مخالف است. بى تفاوت نبودن در مقابل حق و باطل و موافقان خدا و مخالفان مكتب، نشانه ايمان عميق است.
در دعاى امروز از خداوند خواسته ايم كه ما را دوستدار و محبّ اولياى خودش قرار داده و نسبت به دشمنانش «معادى» قرار دهد. پس تنها بعد قلبى قضيّه مطرح نيست، بلكه موضع عينى و عملى و خارجىِ تولىّ و تبرّى هم در ارتباط با دوستان و دشمنان خدا مطرح است.
اگر ما واقعاً «اولياى خدا» را دوست بداريم، در عمل خارجى و موضعگيرى هم، خود را با آنان همسو و هم خط و هم جبهه و همرزم و هماهنگ خواهيم ساخت.
زيارتنامه هاى ائمه(ع)، يك دنيا شور و احساس و تعهّد و مواضع مكتبى است. زیرا در متن آنها، مكرّر مسأله «محبّت» و «ولايت» با امامان مورد نظر و «برائت» و «عداوت» و «معادات» با دشمنان و قاتلان و مخالفانشان را يادآورى مى كند.
«اَتَقَرّبُ اِلَى اللّه ِ وَاِلَيْكُم بِمُوالاتِكُم وَمُوالاتِ وَلِيِّكُم، وَ بِالبَرائَةِ مِن اَعدائِكُم وَالنّاصِبينَ لَكُمُ الحَربَ». و همچنين: «بَرِئْتُ اِلَى اللّه وَ اِلَيكُمْ مِنْهمُ وَ مِن أشياعِهِم وَ اَتباعِهِم وَاَولِيائِهِم…»
و جملات و فقرات بسيار، كه مجال و فرصت طرح آنها نيست. امّا يك نتيجه مى گيريم كه: اسلام، دين حبّ و بغض است. منتهى بر اساس «مكتب».
مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین؛
پيروى از سنّت پيامبر(ص)
«لقد کان لکم فی رسول الله اوةٌ حسنةٌ لمن کان یرجو الله» (احزاب/۲۱)
اسلام، بر اساس تسليم و پذيرش فرمان الهى و سنّت نبوى استوار است. خاتم انبيا سنّت و شيوه اى دارد كه يك مسلمان بايد در مسير آن سنّتها حركت كند و از خود، رأى و شيوه اى ابداع نكند.
در اخلاق و آداب اجتماعى، در برخورد و معاشرت، در زهد و زندگى، در ايمان و تعهّد و تقوا، در انصاف و رعايت حق و عدالت با ديگران، در مساوات و مواسات، در خانه و جامعه، با همسر و اولاد، با مؤمنين و منافقين و كفّار، با دوستان و دشمنان.
پیامبر(ص)هم در فلسفه ی بعثت پیامبری خود می فرماید: «انّی بُعثت لاتمم مکارم الاخلاق»
حركت در مسير رسالت و خطّ نبوّت، نجات بخش است. حتّى ضابطه و ملاك پذيرش خط امام هم، خط پيامبر و پيروى از سنّت و شيوه پيامبر است. زيرا كه: امامت، تداوم رسالت است و امام، جانشين پيامبر.
خداوند «عاصمُ قلوب النبيّين» است، نگهبان دلهاى انبياست.
نماز شب بیست وششم
هشت ركعت در هر ركعت حمد و صد مرتبه توحید
منابع: تبیان- حوزه-تبيان گلستان- سيناي نياز؛جواد محدثي-