شرح دعای ابوحمزه ثمالی(2)
اَلحَمْدُللهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ كُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی وَ اَلحَمدُللهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ كُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی وَ الحَمدُلِلَّهِ الَّذِی أُنَادِیه کُلَّمَا شِئتُ لِحَاجَتِی وَأَخلُوا بِهِ حَیثُ شِئتُ لِسِرّی بِغَیرِ شَفِیعٍ فَیَقضِی لِی حَاجَتِی وَالحَمدُللهِ الَّذِی لا اَدعُوا غیرَهُ وَ لُو دَعُوتُ غیرَهُ لَمْ یَستَجِب لِی دُعَائِی وَالحَمْدُللهِ الَّذِی لا اَرجُوا غیرَهُ وَ الحَمدُلِلَِهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیهِ فَأَکرَمَنِی وَ لَم یَکِلنِی إِلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی وَالحَمْدُللهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنّی وَالحَمْدُللهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی كَأنّی لا ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أحمَدُ شِیءٍ عِنْدِی وَ اَحَقُّ بِحَمْدِی
اَلحَمْدُللهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ… ستایش خدای را که من او را می خوانم و او اجابت می کند و هر چند وقتی که او مرا می خواند کندی و کاهلی می کنم.
همانطوری كه آیات قرآن یكدیگر را شرح و تفسیر میكنند، احادیث و ادعیه و مناجات هم اینگونه است. این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد(ع) شرح كرد. وجود مبارك امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه دارد كه: خدایا! سه چیز مانع دعا كردن من است و یك چیز من را به دعا كردن تشویق میكند. آن سه چیزی كه حاجب است؛ «امری به من کردی من در امتثال درنگ کردم و به تأخیر انداختم، یکی هم نهی بوده که من را از آن نهی کردی ولی به سوی آن منهی عنه سرعت ورزیدم و سوم این که نعمتی به من دادی ولی در شکر آن کوتاهی کردم. اما یک چیز من را وادار میکند که از تو درخواست کنم و آن این که تفضّل داری بر کسی که اقبال کند و با وجود خود متوجّه تو شود و با حسن ظن به سوی تو بیاید.» (دعای دوازدهم صحیفه سجادیه، ص 64)
همین یك چیز انسان را وادار به دعا و نیایش كرده و دعای مان را هم مستجاب میكند و آن تفضّل و بزرگواری و احسان ابتدائی خداست. تمام لطفهای خدا احسان است و تمام منّتهای او ابتدا(مِنَنُكَ ابْتِداء). مسبوق به استحقاق نیست. چون خدا روی لطف رفتار میكند.
وَ اَلحَمدُللهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ… و ستایش خدای را که چون از او چیزی درخواست کنم به من عطا می کند و هرچند هنگامی که او از من قرض می خواهد من بخل می ورزم.
خداوند در قرآن هم فرمود: هآأنْتُمْ هؤلآءِ تُدعَونَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَل فَإنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَفسه…(سوره محمّد/38) ؛ شما همان مردمی هستید كه برای انفاق در راه خدا دعوت میشوید، پس برخی از شما بُخل میورزند و هر که بخل پیشه کند، فقط نسبت به {سعادت و خوشبختی} خود بخیل است…
وَ الحَمدُلِلَّهِ الَّذِی أُنَادِیه… و ستایش خدای را كه برای هر حاجتی هرگاه او را خواستم، ندا خواهم کرد و هروقتی برای راز و نیاز با او خلوت توانم کرد و بدون هیچ واسطه و شفیع حاجتم را روا می سازد.
گاهی انسان میخواهد شفیع بیاورد، قدرت استشفاء ندارد و اگر هم استشفاء كرد كسی از او شفاعتی را به عمل نمیآورد. اما خداوند هم آخَرُ مَنْ یَشفَع است و هم آخَرُ مَنْ یَشفَع أرحَمُ الرَّاحِمین.
آنگاه وجود مبارك امام سجاد وصف دیگری كه برای داعیان لازم است، ذكر میكند. داعی باید در خوف و رجاء موحّد باشد.
وَالحَمدُللهِ الَّذِی لا اَدعُوا غیرَهُ… سپاس خدای را که تنها او را به دعا می خوانم نه غیر او را و اگر از غیر او حاجت می خواستم دعایم مستجاب نمی کرد.
بنابراین غیر او را نمیخوانیم چراکه كار از غیر او ساخته نیست. چنین كه در طلیعه دعا هم گذشت مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّی وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ.
در امید، انسان باید موحّد باشد. چنین كه در خوف هم باید موحّد باشد. یك موحّد در تمام شئون موحّد است. میگوید: “إنِّ الصَّلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی للهِ رَبِّ العالَمِین."(سوره انعام/ 162) ممكن نیست كسی موحّد ناب باشد، توحیدش صحیح باشد اما از غیر خدا بترسد. یا ممكن نیست كسی توحیدش تامّ باشد و به غیر خدا تكیّه كند و امیدوار باشد. لذا حضرت عرض میكند:
وَالحَمْدُللهِ الَّذِی لا اَرجُوا غیرَهُ… ستایش خدای را که به او چشم امید دارم نه به غیر او و اگر به غیرش امید می داشتم مرا ناامید می گردانید.
هر چه در جهان امكان یافت میشود، مظاهر قدرت خدایند. وَللهِ جُنُودُ السَّمواتِ وَالأرض(سوره فتح/ 4 و 7) است، للهِ خَزائِنُهُ السَّمواتِ وَالأرض است وَ مَا یَعلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إلا هُو(سوره مدّثر/ 31) و مانند آن است. بنابراین یك موحّد در خوف و رجاء، موحّد خواهد بود. بعد عرض میكند: خدا را شكر میكنم كه ما را به خودش واگذار كرده است.
وَ الحَمدُلِلَِهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیه… سپاس خدای را که کار مرا به حضرتش واگذاشت و گرامیم داشت و به غیرش وانگذاشت تا خوارم گرداند.
خداوند متعال با واگذاری به خود، مایه كرامت ما را تأمین كرده است. و ما را به غیر خودش واگذار نكرده است كه مورد اهانت ما باشد. اگر خداوند ما را به خود یا غیر واگذار كند مورد وهن، سستی و اهانت ما خواهد بود. ما میشویم موهون و خار و ذلیل. حال آن که عزّت فقط از ناحیه ذات أقدس إله است. اَلعِزَّةُ للهِ جَمِیعاً (سوره نساء/ 139). و خداوند با این كار كه ما را به خودش واگذار كرده و به غیر خودش واگذار نكرده، ما را از ذلیل و فرومایه شدن رهائی بخشید و عزیز و گرامی قرار داد.
وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ… ستایش خدای را که با من اظهار کمال دوستی فرمود با آن که از من بی نیاز بود. و سپاس خدای را که از خطا و گناهانم حلم و بردباری کرد. چنان که گویی گناهی از من سر نزده است. پس خدای من پیشم محبوب ترین موجود است و به حمد و ستایش او سزاوارتر از همه عالم است. خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوبتر و شایستهتر برای حمد است. برای این كه خود را دوست ما معرفی كرده است: إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبْكُمُ الله (سوره آل عمران/ 31). و بندگانش و مؤمنین را دوست دارد و اظهار محبّت كرده است.
خداوند متعال اولا در كمال بزرگواری و بینیازی خود را نسبت به ما محبّ نشان میدهد با این كه از ما بینیاز است كاملاً. ثانیا خدا از زشتیهای ما صرف نظر كرده، حلیمانه با ما برخورد كرده كه گویا اصلاً گناهی از ما سر نزده است(وَ هُوَ یَحلُم). از این جهت خدا محمودترین و شایستهترین برای حمد است.
امیدواریم خدای سبحان حمد و ثنای همگان را بپذیرد
منبع: برگرفته از فرمایشات حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) در شرح دعای ابوحمزه ثمالی