شرح دعای ابوحمزه ثمالی(3)
أَللهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ المَطالِبِ إلِیكَ مُشْرَعَه وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيكَ مُترَعَهً وَالإستِعَانَهَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أمَّلَكَ مُبَاحَهً وَ أبوابَ الدُّعَاءِ إلِیكَ لِلْصّارِخِینَ مَفْتُوحَهً وَأعْلَمْ أنَّكَ لِلْرّاجِی بِمُوضِعِ إِجابَهٍ وَ لِلْمَلهُوفِینَ بِمَرصَدِ إِغاثِهٍ وَ أنَّ فِی اللَّهفِ إلی جُودِكَ وَ الرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضَاً مِنْ مَنْعِ الباخِلِینَ وَ مَنْدُوحَهً عَمّا فِی أیدِی المُسْتَأثِرِین و أَنَّ الرّاحِلَ إلِیكَ قَرِیبُ المَسافَهِ وَ أنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلَّا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ دُونَكْ
برای اجابتِ نیایش و دعا شرايطی لازم است كه آن عناصر محوری چهارگانه را وجود مبارك امام سجاد(ع) در ضمن دعا بازگو میكند.
عنصر اوّل آن است كه راه برای رفتن باز باشد. نه تنها برای یك نفر یا یك میلیون نفر، راه برای اوّلین و آخرین باز باشد. یعنی راه باید بیكران تا بیكران باشد تا كسی در این راه احساس مزاحمت نكند.
دوّمین شرط آن است كه آن مرجع نهائی و مقصد كه سالكان كوی او به او رسیدهاند توان اجابت خواستههای همه را داشته باشد.
سوم آن كه روندگان واجد شرائط باشند. موحّدانه راه توحید ناب را طی كنند. در بین راه به غیر خدا تكیّه نكنند. برای این كه به غیر خدا اَحدی نیست و نمیشود با راه توحید به غیر خدا مراجعه كرد.
عنصر چهارم آن است كه آن مرجع نهائی یعنی ذات أقدس إله دعوت كرده باشد. اگر دعوت نكرده باشد طی این راه ثمربخش نیست.
وجود مبارك امام سجاد(ع) در ضمن دعای سحر این مراحل استجابت را بازگو كرده و عرض میكند:
أَللهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ المَطالِبِ… اي خداي من راه حوائج خلق را بسوي تو باز مي بينم و چشم هاي اميد بندگان را به درگاهت پر آب مي يابم و ياري جستن به فضل و كرمت بر هر كس به تو آرزومند است، مباح و آسان است و درهاي دعاي فرياد خواهان بسوي تو باز است.
راه براي هر كسی كه به خدا امیدوار است، تشنه یك مطلبی است، آن نهر و بحری كه تشنگان را سیراب میكند؛ پر آب است. و راه برای كسی كه از فضلش بخواهد كمك بگیرد، رواست و ممنوع نیست. درهای دعا هم به سوی نیایش كردن باز است.
اما عنصر دوّم؛
وَأعْلَمْ أنَّكَ لِلْرّاجِی بِمُوضِعِ إِجابَهٍ… میدانم كه تو آماده براي حاجت اميدواراني و مراقب حال پريشان خاطران و مي دانم كه در ناليدن به درگاه جود و احسانت و در رضاي به قضا و قَدَرت، بهترين عوضي است از بخل مردم بخيل. و بي نيازي از اندوخته در دست دنياطلبان است.
خداوند برای امیدواران موضع كافی و رسائی هست. كسی كه رنج دیده، داغ دیده، آفت زده، آسیب دیده و مانند آن است، مُتَلهِّف و غمگین مي باشد. اما تنها خدا میتواند مشكل و نيازهاي او را برطرف كند. و اگر كسی تأثّر و افسوس و غم و اندوهاش را به جود و كَرم و رضا و قضای باريتعالي واگذار كند، عِوض منع باخِرین را دریافت میكند، عِوض بُخل بخيلان را جُود و كَرم الهي اش جبران میكند.
بعضی اهل ایثار نیستند بلكه اهل اِستئْثارند. نه تنها دیگران را بر خود مقدّم نمیدارند، بلكه میكوشند خود را بر دیگران مقدّم بدارند. در دستگاه مستأثران جز تنگ نظری و تنگنائی چیز دیگر نیست امّا در دستگاه جُود و كَرم خداوند؛ مَندوح، سِعه و گشایش است. یعنی اگر تنگنای تنگ نظران جا برای رفتن نیازمندان نمیگذارد، وسعت رحمت پروردگار جا برای محتاجان تأمین میكند.
و عنصر سوم؛
و أَنَّ الرّاحِلَ إلِیكَ قَرِیبُ المَسافَهِ وَ أنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلَّا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ دُونَكْ؛ و همانا مسافر به سوى تو مسافتش نزديك است، و تو از آفريدگانت هرگز در پرده نيستى، جز اينكه كردارشان آنان را از تو محجوب نمايد.
این دو جمله از جملههای كلیدی است كه تا پایان این دعای نورانی چندین بار در محور این بحثهای كلیدی مطالبی به عرضتان خواهد رسید كه اگر كسی خواست به طرف ذات أقدس إله سفر كند، به اصطلاح سفر مِنَ الخَلقِ إلَی الحَقّ را طی كند، گرچه وجود مبارك امیرالمؤمنین(ع) فرمود: آه “مِنْ قِلَّهِ الزَاد وَ طُولِ الطَّرِیق” (نهج البلاغه، كلمات قصار/ 77)؛ راه طولانی است.
در این فراز از دعا می خوانیم گرچه من استحقاق ندارم، ولی به امید تو آمدم و تو را به عنوان عالیترین مرجع و تنها مرجع نهائی میدانم. این هم شرط سالك.
اما همین خاندان عصمت و طهارت فرمودند: اگر كسی بار سنگین گناه روی دوش او نباشد، بخواهد رحلتی به طرف خدا كند، راه دور نیست. “وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیك قَرِیبُ المَسافَه.” مسافت بسیار نزدیك است. چون یك قدم فاصله است و آن این است كه: یك قدم بر خویشتن نِه و آن دِگر در كوی دوست.
برای كسی كه سالك إلی الله است بیش از یك قدم فاصله نیست. یعنی باید روی خواستههای و هوی خود پا بگذارد. وقتی روی هوی پا گذاشت، قدم دوّم را در دالان توحید مینهد.
و شبیه این جمله “وَ أنَّ الرّاحِلَ إلیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكْ” از وجود مبارك امام كاظم(ع) وقتی كه او را برای زندان بغداد میبردند، در ماه رجب ایراد كرده است كه در بیست و پنجم، بیست و هفتم رجب، مخصوصاً دعای بیست و هفتم رجب كه وجود مبارك امام كاظم(ع) آن را قرائت كردند همین جمله نورانی هست. پس هیچ حجابی بین خلق و خالق نیست، مگر خودِ خلق. “ولا حِجابَ بَينَكَ وَ بَينَ خَلقِكَ غِیرِ خَلقِه.” و خلق هم به عنوان این كه آیت الهی و مخلوق خدا هستند، حاجب نیستند.
چون آیت حقّ، حجاب حقّ نیست. آنچه كه حجاب چهره خلق است همان گناه خلق است. پس راه باز است. هیچ حجابی هم در كار نیست و این شخص داعی هم بدون حجاب آمده است. یعنی اگر گناهی بود توبه كرده است. امری بود اِمتثال كرد، نهیای بود اجتناب كرد، نعمتی بود شكرگزاری كرد.
منبع: برگرفته از شرح دعای ابوحمزه ثمالی حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله)