شرح دعای ابوحمزه(9)
فَمَا نَدرِی مَا نَشْكُرُ أمْ أَ جَمِیلَ مَا تَنْشُرُ أمْ قَبِیحَ مَا تَسْتُرُ أمْ عَظِیمَ مَا أبْلَیْتَ وَ أوْلَیْتَ أمْ كَثِیرَ مَا مِنْهُ نَجَّیْتَ وَ عافَیْتَ أم عَظِیمَ مَا أَبلَیتَ وَ أَولَیتَ أَم کَثِیرَ مَا مِنهُ نَجَّیتَ وَ عَافَیتَ یا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إلَیْكَ وَ یَا قُرَّهَ عَیْنِ مَنْ لاذَ بِكَ وَانْقَطَعَ إلِیْكَ أَنتَ المُحسِنُ وَ نَحنُ المُسِیئُونَ فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَكَ وَ أیُّ جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسََْعُهُ جُودُكَ أوْ أیُّ زَمانٍ أَطْوَلُ مِنْ أَناتِكَ وَ مَا قَدْرُ أعمالِنَا فِی جَنْبِ نِعَمِكَ وَ كَیْفَ نَسْتَكْثِرُ أَعمَالاً نُقابِلُ بِهَا كَرَمَكْ بَلْ كَیْفَ یَضِیقُ عَلَی المُذْنِبِینَ مَا وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِكَ
«پس من نمی دانم شکر کدام را بجای آورم. آیا شکر نیکی هایی که از من معروف کردی یا زشتی هایی که پرده پوشی نمودی یا بلاها و امتحانات سختی که بر ما آسان ساختی و ما را بر آن فایق و مؤید داشتی یا بلاهای بسیار که از آن نجات داده و عافیت بخشیدی. ای دوستدار کسی که با تو محبت ورزد، ای شادی قلب کسی که رو به درگاه تو آرد و از همه بگسلد و با تو پیوندد، تو نیکوکاری و ما زشت کرداریم. پس تو ای پروردگار به نیکویی خود از قبایح ما درگذر. کدامین جهالت و بدکاری است که لطف و کرم تو آن را فرا نمی گیرد یا چه زمانی است که پیش از حلم توست و اعمال نیک ما در مقابل نعمت های تو چه ارزش دارد و چگونه اعمال زشتمان را با وجود لطف و کرم بی انتهایت بسیار بدانیم. آری چگونه مجال بر گنهکاران با وجود رحمت واسعه بی پایانت تنگ خواهد شد.»
این فراز از دعا پیرامون شکرگزاری خداوند است. که چهار علل از عوامل شكر الهی را بازگو میكند. عرض میكند: خدایا ! آن كارهای خوبی كه مختصر بود، به لطف تو انجام دادیم. تو به ما عطا کردی و اما به نام ما منتشر كردی. ما را نامور كردی. این الطاف زمینه شكر ما را فراهم میكند (فَلَكَ الشُّكْر) كارهای زشتی كه ما انجام دادیم، آبروی ما را نبردی، مستور نگه داشتی (أمْ قَبِیحِ مَا تَسْتُر فَلَكَ الشُّكْر)
نعمتهای بزرگی كه بدون استحقاق ما اعطاء كردی (فَلَكَ الشُّكْر) خطرهای مهمی كه ما را از آن گزند و آسیب، رهائی بخشیدی (فَلَكَ الشُّكْر) همه این علل هست. درباره بعضی اشخاص هر چهار فضیلت هست. آنگاه عرض میكند: خدایا! اگر كسی تو را محبوب خود نشان بدهد، تو میپذیری. نه تنها به عنوان بنده و عبد خالص و صالح میپذیری، به عنوان محبوب میپذیری. این كه فرمود: خدا مُحبّ شما میشود، شما محبوب خدا میشوید «…فَسَوفَ یَأتِی الله بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَه…» (مائده/ 54)، این بهترین فضیلت است برای انسان.
یا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إلَیْكَ… اگر كسی خود را تحبُّب كند، اظهار محبّت كند به سمت تو، تو او را به عنوان حبیب میپذیری. به عنوان محبوب میپذیری. و اگر كسی به تو پناهنده بشود، تو قُرًّهُ العِین او خواهی بود. (قُرَّهُ العِیْن) به معنای خنكی چَشم.
چَشم دو بار اشك میریزد. یك وقت در حال حزن و غم و یك وقت در حال نشاط و سرور است. آن خنكی و سردی را میگویند(قُرّه)، هوای سرد را می گویند(قار). و اگر گفتند: قُرَّهُ العِیْن یا قُرَّهُ الأعْیُن و مانند آن، یعنی شاد باش و نشاط مَند بودن شما را مسئلت میكنیم كه شما مسرورانه اشك شوق بریزید. یعنی اشك خنك بریزید. و اگر كسی به سمت ذات أقدس إله حركت كرد، آنگاه مشتاقانه اشك شوق میریزد.
در قرآن كریم دوبار سخن از اشك شوق ریختن است؛ یک بار، زمانی که عدّهای معارف الهی را درك میكنند، تَری أعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَمْع(مائده/ 83). یک بار هم كسانی كه عازم جبهه بودند و تداركات صدر اسلام كافی نبود كه آنها را اعزام بكند، اینها ناامید میشدند و اشك میریختند كه چرا به جبهه نرفتند. البتّه این اشك دوّم، اشك غم و اندوه است كه چرا به جبهه نرفتند.
وَ أیُّ جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسََْعُهُ جُودُكَ… عرض كرد: خدایا! كدام جهل است كه جود تو توان بخشش آن را ندارد. و چه زمانی از قدرت تحمّل و تأنّی شما بیشتر است كه ما بگوئیم: اگر بیشتر از این صبر میكردی، بهتر بود. یا دیگران بیشتر از این توان صبر دارند! و اصلاً اعمال ما در جنب نِعَم تو چیست كه شكر بكنیم یا نكنیم. و چگونه اعمالی كه در مقابل كَرم توست، ما آنها را زیاد بشماریم، در حالی كه خود این عمل هم باز محصول كَرم توست. و از طرفی چگونه تبهكاران در تنگنا قرار بگیرند، در حالی كه رحمت تو بیانتهاست. (رَحْمَتُكَ وَسِعَتْ كُلِّ شِیءٍ)
امیدواریم رحمت بیانتهای حقّ شامل همه ما بشود و از تباهی و تیرگی نجات پیدا كنیم.
خدایا! به حقّ آن زیبائیهای نزدت از زشتیهای ما بگذر.
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَكُمْ
منبع: برگرفته از شرح دعای ابوحمزه ثمالی حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله)