شرح دعای ابوحمزه ثمالی(10)
یا واسِعَ المَغْفِرَه یا باسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَه فَوَ عِزَّتِكَ یا سَیِّدِی لَو نَهَرْتَنِی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَ لا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا انْتََهَی إلَیَّ مِنَ المَعْرِفَهِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ أنْتَ الفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ بِمَا تَشَآءُ كَیفَ تَشآءُ وَ تَرْحَمُ مَنْ تَشَآءُ بِمَا تَشَآءُ كَیْفَ تَشآءُ لا تُسأَلُ عَنْ فِعْلِكَ وَ لا تُنازَعُ فِی مُلْكِكَ وَ لا تُشارَكُ فِی اَمْرِكَ وَ لا تُضَآدُّ فِی حُكْمِكَ وَ لا یَعْتَرِضُ عَلَیْكَ اَحَدٌ فِی تَدْبیرِكَ لَكَ الخَلْقُ وَ الأمْرُ تَبارَكَ اللهُ رَبُّ العالَمِین یا رَبِّ هذَا مَقامُ مَنْ لاذَ بِكَ وَاسْتَجَارَ بِكَرَمِكَ وَ ألِفَ إحسانَكَ وَ نِعَمَكَ وَ أَنتَ الجَوَادُ الَّذِی لَا یَضِیقُ عَفوُکَ وَ لَا یَنقُصُ فَضلُکَ وَ لَاتَقِلُّ رَحمَتُکَ وَ قَد تَوَثَّقنَا مُنکَ بِالصَّفحِ القَدِیمِ وَالفَضلِ العَظِیمِ وَالرَّحمَهِ الوَاسِعَه أَفَتَرَاکَ یَارَبِّ تُخلِفُ ظُنُونَنَا أَو تُخَیِّبُ آمَالَنَا کَلَّا یَا کَرِیمُ فَلَیسَ هَذَا ظَنُّنَا بِکَ وَ لَا هَذَا فِیکَ طَمَعُنَا یَا رَبِّ إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءً عَظِیمَاً عَصَیْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَونَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقِّق رَجآءَنا مَولَانَا
«ای صاحب آمرزش بی حساب! ای آنکه دست تو رحمت مبسوط است! باری قسم به مقام عزت و بزرگیت ای سید من که اگر مرا از درگاهت برانی هرگز از این در به جایی نمی روم و از تملّق و التماس به حضرتت دست برنمی دارم زیرا تو را به جود و کرم کامل شناخته ام و تو هرچه بخواهی به قدرت کامله می کنی، هر که را بخواهی به قدر و هرگونه عذاب کنی و هر که را بخواهی هر قدر و هر قسم ترحم فرمایی کرد، و کسی را نرسد که بر کار تو چون و چرا کند و در ملک هستی با تو گفتگو آغازد و در هر امر و فرمان با ذات یکتایت مشارکت کند و در حکم مبرمت مخالفت برانگیزد و احدی را نرسد که بر ظلم و تدبیرت خورده گیری و اعتراض کند. خلق و آفرینش خاص تو و حکم و فرمان بر خلق مخصوص توست، بزرگوار خدایی که پروردگار عالم است. ای خدا! این است مقام آنکس که به درگاه تو روی آورده و به لطف و کرمت پناه جسته و با نِعَم و احسانت الفت گرفته و تو آن ذات با وجود و بخششی که جامه عفوت تنگ نیست و فضل و رحمتت نقصان پذیر نخواهد بود. و ما هم تمام وثوق و اطمینان خاطرمان به عفو همیشگی و فضل و کرم بی حد و رحمت نامنتهای توست. ای پروردگار! آیا چنین پنداریم که تو برخلاف حسن ظنی که به حضرتت داریم با ما رفتار می کنی یا ما رااز امید و آرزوهایی که به تو داریم، محروم می سازی هرگز به تو ای خدای کریم! چنین گمان نمی بریم و اینگونه از کرمت انتظار نداریم. ای خدا! ما را به حضرتت آمال و آرزوهای بسیار و امید بزرگ است. تو را معصیت کردیم و امید پرده پوشی داریم تو را در دعا خواندیم و امید اجابت داریم. پس ای مولای ما! ما را به امید و آرزویمان برسان.»
دعای سحر ابوحمزه ثمالی كه از وجود مبارك امام سجاد(ع) نقل كرد منشاء اصلی دعا را معرفت میداند. و تداوم دعا را هم معرفت میداند. و ناامید نشدن هم مستند به معرفت است. عرض میكند:
یا واسِعَ المَغْفِرَه یا باسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَه…؛ ای پروردگاری كه مغفرتات بیكران است و اگر بخواهی كسی را مورد تَفقّد قرار بدهی با كرامت تفقّد میكنی.
این كه فرمود: یَداهُ مَبسُوطَتان، او یَد ندارد تا بسط كند. ولی اگر كسی خواست نسبت به دیگری عطائی كریمانه داشته باشد، دو دستی چیزی را به او عطا میكند. خدا اگر خواست بندهای را بنوازد دو دستی به او احسان میكند. او باسِطُ الیَدَین است. چنین بسطی كه برای ذات أقدس إله بازگو شد، آنگاه عرض میكند : خدایا! تو اگر مرا برانی از دَرت، ولی من دوباره برمیگردم .
فَوَ عِزَّتِكَ یا سَیِّدِی لَو نَهَرْتَنِی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ… انسان اگر به عجز خود پی ببرد، اول: بداند كه موجود نیازمندی است و بداند توان رفع نیاز در اختیار خود او نیست، دو : حلّ رفع نیاز به عهده غیر او هم نیست، سوم: تنها مبدائی كه میتواند نیازهای او را برطرف بكند خداست، چهارم : و خدا هم اگر كسی او را بخواند و بخواند اجابت میكند، پنجم: خوب چنین كسی یقیناً دعا میكند. لذا عرض میكند: خدایا! تو اگر مرا برانی و از فیض خاصات محروم بكنی، من ناامید نمیشوم و دوباره برمیگردم.
چون من میدانم راهی غیر از در خانه تو نیست دوباره برمیگردم. دلیلی ندارد كه ناامید بشوم، چون نیازمندم. و دلیلی ندارد كه به غیر تو مراجعه كنم چون از آنها كاری ساخته نیست. و دلیلی ندارد كه به تو مراجعه نكنم. چون تو سرانجام میپذیری.
وَ أنْتَ الفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ… هر كاری را كه بخواهی انجام دهی و هیچ قدرتی نیست كه جلوی تو را بگیرد. چون هرچه در جهان امكان هست مصنوع توست. و هرگز مصنوع بر صانع خود حاكم نیست.
لا تُسأَلُ عَنْ فِعْلِكَ وَ لا تُنازَعُ فِی مُلْكِكَ… عرض میكند: خدایا! تو از فعلات مسئول نیستی. برابر آیه سوره مباركه انبیاء كه فرمود: لا یُسئَلُ عَمَا یَفْعَلُون وَ مَا یُسئَلُون. (انبیاء/ 123)
سئوال گاهی در محور علل مادّی یا سُوری است. سئوال میكنند: آیا فلان چیز از چی ساخته شد یا چگونه ساخته شد. ذات أقدس إله چون بدون الگو جهان را آفرید و حكیمانه هم آفرید نمیتوان سئوال كرد كه از كدام مادّه عالم را آفرید. برای این كه مادّهای در كار نبود و همه جزء مُنشئآت اویند. صورت از پیش
ساختهای هم نبود تا خدا كارش را برابر آن صورت بسازد، زیرا خدا فاطر است و بلیغ و بَدیع. و نوآور است و مورد سئوال هم قرار نمیگیرد. یعنی بازخواست هم نمیشود. زیرا آن قانونی كه برابر آن قانون كسی بخواهد خدا را بازخواست كند، آن قانون هم ممكن است و مخلوق خداست. و هرگز مخلوق بر خالق حاكم نیست. و هرگز نمیتوان خدا را زیر سئوال برد. چون او كارهایش عین حكمت است، هرگز گزاف و جَزاف در حریم كار او و در قلمرو صُنع و خلقت او راه ندارد تا كسی بتواند بكند. جای سئوال نیست. در حقیقت سالبه به انتفاع موضوع است.
تدبیر امور مخلوقات هم در اختیار خداست. او كه منزّه از ضدّ است، مُبرّای از شریك است، منزّه از جَزاف و گزاف است دلیلی ندارد كه كسی به او اعتراض بكند. اصلاً او اعتراض پذیر نیست. چون این چنین است اگر كسی را براند برابر با حكمت میداند. لذا در این دعا امام سجاد عرض میكند: پروردگارا ! من آن معرفتی كه درباره تو دارم اگر یك بار یا ده بار مرا برانی، باز دوباره برمیگردم . برای این كه آن علل و عوامل نیایش و دعا همچنان پیش من هست.
یعنی 1- انسان محتاج است ، 2- خود قدرت ندارد نیازهای خود را برطرف كند، 3- غیر خدا توانمند نیست، مشكلات انسان را برآورده كن، 4- تنها مبدائی كه توان حلّ نیاز انسان را دارد خداست، 5- خدا هم كارهایش برابر با حكمت است، 6- دلیلی ندارد كه من ناامید بشوم و دعا نكنم و نخوانم و نخواهم یا به غیر خدا تكیه كنم . در بخشی از دعاهای امام سجاد سلام الله علیه آمده است كه: یا مَنْ لا تُغَیِّرُ حِكْمَتَهُ الوَسائِل. یا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الوَسائِل. یعنی پروردگارا ! تو كارهای حكیمانه انجام میدهی.
حتّی دعا كه یكی از بهترین وسائل است بخواهد در تو اثر بكند كه مسیر حركت را عوض كنی، این چنین نیست . هیچ وسیلهای توان آن را ندارد كه حكمت خدا را تغییر، تبدیل و مانند آن ایجاد كند. حكمت خدا با هیچ وسیلهای تغییرپذیر نیست . بنابراین كارهای او متن حكمت است. از این جهت كه متن حكمت است دلیلی ندارد كه من ناامید بشوم . آن گاه عرض میكند:
یا رَبِّ هذَا مَقامُ مَنْ لاذَ بِكَ وَاسْتَجَارَ بِكَرَمِكَ… من در یك منزلتی هستم كه هیچ پناهگاهی غیر از شما ندارم.فهمیدم كه مَلاذ و مَلجاء هم شمائی. جود و كَرم الهی ات هم طوری نیست كه در تنگنا قرارگیرد.
عفو تو در مدار بسته ای نیست. فضل و رحمتت محدود نیست و از رحمت تو كم نمیشود.
و فضل عظیم و رحمت بیانتهای شماست. ما با چنین گمانی به درگاه شما آمدیم. ما را با خبر كنید (اَفَتُراكَ) یعنی اَخْبِرنا یا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونُنا. ما با این گمان آمدیم. شما هم كه فرمودی: أنَا إنَّ ظَنِّ عَبْدِیَ المُؤمِنِ بِی. من نزد گمان بندهام هستم و گمان ما در این است كه شما ردّ نمیكنی. آیا مایه خَیْبَت آمال ما میشوی ؟ هرگز این چنین نیست . كَلّا . گمان ما این نیست كه ما را ترك بكنی. طمع ما هم این نیست كه شما انجام نگرفته ما را بیرون بكنی.
إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءً عَظِیمَاً عَصَیْنَاكَ… پروردگارا! ما مانعی داریم كه نمیگذارد به كرم تو راه پیدا كنیم و آن گناه است. خوب آن مانع را اوّل برطرف كن. گناهان را ببخش. ما یك تیرگی و تباهی در نهانمان داریم كه نمیگذارد به حرم اَمن تو بار یابیم. خوب آن تیرگی را به صفا مُبدّل كن. آن شرطی كه مفقود است حاصل كن. آن مانعی كه موجود است برطرف كن تا ما لائق بار یافتن بارگاه كَرَمت شویم . إنْ شآءَ الله
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَكُمْ