امام رضا(ع) و تكاليف والدين نسبت به فرزندان 2
قسمت دوم «تکالیف والدین نسبت به فرزندان از دیدگاه امام رضا(ع)» تقدیم حضور می گردد.
11- تقويت حسن دينى كودكان
معمولا سازندگى شخصيت آدمى از چند ماه پس از تولد آغاز مى شود. در اين دوره جوهر روان آدمى از ابتلاى به آلودگى پاك است . آموخته هاى كودك در اين دوره ، همچون نقشى است كه بر سنگ كنده شود، هر چه سن كودك بالا رود، آن صفات همچنان در ذهنش جايگزين و استوار مى شود به طورى كه كمتر حاضر است در خود تغيير حالتى بدهد. با توجه به اصل مذكور، خانواده موظف است قبل از آنكه دل تربيت پذير كودك سخت شود و مطالب گوناگون ، سطح فكر او را اشغال كند، احساسات رقيق و لطيف او را در قالب عقايد صحيح پرورش دهد و با تعليم مبانى مذهبى تارو پود شخصيت معنوى وى را تقويت نمايد. مبادا صاحبان عقايد باطل آراى خويش را به او تحميل و سپس وى را گمراه نمايند.
(پدران و مادران بايد بدانند كه اگر در سالهاى حساس زندگى اصول و مبانى اخلاقى محكمى را در باطنهاى پرصفا و درخشان كودكانشان جاى داده اند، در جوانى همان پايه ها نگهدارشان خواهد بود، و در لحظات بحرانى مانند سدى استوار از سقوط آنان جلوگيرى خواهد كرد).1
12- اجتناب از آموزشهاى تحميلى
پدر و مادر عاقل و فهميده ، مى دانند كه شالوده دين اسلام متين و متقن است و بايد با رفق و مدارا در آن قدم برداشت تا دل پيوسته به عبادت خداوند شايق و راغب شود، لذا در تمام امور، نيروى فرزندان را در نظر مى گيرند و كارى كه فوق طاقت آنهاست، بر آنان تحميل نمى نمايند.
«همانا دلها در حالت روى آوردن و گاه در حال پشت كردن و هنگامى بانشاط و زمانى در حال سستى و فتورند. پس هرگاه كه روى مى آورند، مى يابى و درك مى كنى و هنگامى كه روى مى گردانند، سست و ملول شده و از فهم باز داشته مى شوند، پس در وقت نشاط و روى آوردن از آنها بهره بريد و در زمان سستى و روى گرداندن آنها را رها سازيد». 2
پزشكى بود كه به مقدسات اسلام توهين مى كرد و برخوردهاى زننده داشت ، با اينكه در محيط اسلامى بزرگ و تربيت شده بود. پس از تحقيق معلوم شد كه بيمارى اين پزشك از سختگيريهاى پدرش ناشى شده است. مى گفت : پدرم هر صبح با چوب، بالاى سر من مى آمد و مرا براى خواندن نماز صبح بيدار مى كرد. اگر لحظه اى دير بلند مى شدم، چوب را به گرده ام مى كشيد و بر سر و صورت و بدنم مى نواخت ! به اين ترتيب ، وى از اوان كودكى بر اثر برخورد ناصحيح و غير اسلامى پدر، دچار عقده و بيمارى روانى شده و در سنين بالا باعث آن شده است كه وى نسبت به اسلام و مقدسات دين بدبين شود و به آنها جسارت كند. 3
13- احترام به شخصيت كودكان
يكى از وظايف قطعى هر خانواده آن است كه كودكان را به ديده تكريم و احترام نگريسته و آنان را مشمول عواطف و نيكى هاى خويش قرار دهند. احترام به شخصيت كودك، سبب جلب مهر و محبت او به سوى بزرگترها و شرط مهم سازگاريش در خانواده و اجتماع است .
به علاوه كودك امروز، جوان فرداست ، اگر او امروز از پدر و مادر احترام و تكريم ببيند، عملا كوشش مى كند، اين سنت را ياد گيرد و فردا به كار ببندد، و ديگران را مورد تكريم قرار دهد و از اين نعمت سعادت بخش برخوردار گردد.
14- اجراى امنيت و عدالت در محيط خانواده
از شرايط لازم براى ايجاد نظم و انضباط و جلوگيرى از هرج و مرج در محيط كوچك خانواده ، حسن مديريت پدر است .
پدرانى كه به علت فرمانروايى مطلق ، با توسل به زور و خشونت و ستمگرى اعضاى خانواده را به وحشت مى اندازند و آنان را به اطاعت كوركورانه خويش واميدارند، ظلمى بسيار بزرگ مرتكب شده ، علاوه بر اينكه افراد خانواده را از رشد طبيعى خود باز مى دارند، مانع رشد معنوى و كمالات لايق فرزندانشان نيز خواهند شد.
گاه نيز مادران كه كودكان خود را درك نمى كنند و به شخصيت آنها توجهى ندارند، براى آرام ساختن آنان ، از نيروى تخيلشان سوء استفاده كرده آنها را از موجودات موهوم و افسانه هاى چون (غول) و يا موجودات واقعى مانند (سگ) و (گربه) و (گرگ) مى ترسانند و سعى مى كنند از راه وحشت و ترس آنها را ساكت و خاموش كنند و به اطاعت خود مجبور سازند. اين روش تربيتى نادرست نيز برخلاف موازين شرع و عقل است و ناكاميهاى غير قابل جبرانى را براى فرزندان به بار مى آورد، بطورى كه عكس العمل آن تا پايان عمر در تمام زندگى آنها مشهود است .
(مسو) حكيم ايتاليايى مى گويد:
«آينده و عظمت هر ملتى تنها بسته به تجارت و صنعت و دارايى و رزمجويى افراد آن ملت نيست ، بلكه منوط به استعداد كودكان آن ملت و به درجه بى باكى و ترسناكى آنهاست ، بايد به خاطر داشت كه ترس مرضى است مثل ساير امراض و اقدام در معالجه آن ضرور مى باشد. اگر آدم بى باك گاهى اشتباه مى كند، آدم ترسو هميشه خطاكار است». 4
15- توجه به تفاوتهاى فردى فرزندان
از آنجا كه زندگى بشر يك زندگى دسته جمعى است و اداره آن جز از طريق تعاون و خدمت متقامل امكان پذير نيست، دستگاه آفرينش همه انسانها را يكنواخت نيافريده و استعداد هرگونه كارى در آنها به وديعه ننهاده است، بلكه براى هر يك از افراد، استعداد مخصوصى آفريده و زندگى ويژه اى تعيين نموده است كه در طى آن هر فردى با استعدادهاى مخصوصى كه دارد، نواقص وجودى خود را رفع نموده و به سعادت و كمال لايق خود برسد و البته روشن است كه اختلاف افراد انسانى در جهات مختلف، رمز بقا و دوام زندگى اجتماعى و گردش چرخهاى آن است، زيرا همين اختلاف در كيفيت توانايى رشد فكرى و ذوق افراد در نقشهاى مختلف، چرخ عظيم اجتماع را به گردش در مى آورد.
امام رضا(ع) فرمود: حضرت على(ع) فرموده است: «مردم همواره در خير و سعادت هستند تا وقتى كه از نظر ساختمان فطرى و استعداد درونى با يكديگر تفاوت داشته باشند پس هرگاه با هم مساوى شدند (و هر كدام هماهنگ با سرشت و استعداد درونى پرورش نيافتند) دچار سقوط و هلاكت مى شوند و از كمال لايق خود محروم خواهند ماند». 5
بر اوليا و مربيان لازم است كودك را براساس نيازمنديها، فعاليتها و گرايشهاى ويژه اى كه دارد، پرورش دهند، بر اساس اختلاف استعدادهايش، تفاوتهايى از نظر قانون و ارزش كار براى فرزندان خويش تعيين مى كنند، اين روش تربيت نارسا به نظر ميرسد زيرا از پرورش تمام جنبه هاى كودك عاجز و ناتوان است .
16 - تشويق فرزندان بر اساس لياقتها و شايستگى هاى خاص خود
برترى دادن بعضى از فرزندان (به حسب لياقتهايشان ) بر بعضى ديگر، در برخى موارد جايز است ولى هرگاه موحيات و كينه توزى و دشمنى ديگران را فراهم كند، بايد ترك شود.
در روايتى مى خوانيم :
على بن ابيطالب(ع) مى فرمايد: روزى پيامبر اكرم(ص) در منزل ما استراحت كرده بود، امام حسن آب طلبيد، رسول اكرم(ص)برخاسته قدرى شير دوشيد و در ظرفى كرده به دست امام حسن(ع) داد. حسين از جاى خويش بلند شده، خواست كاسه شير را از دست حسن بگيرد اما پيغمبر اكرم(ص) جلوى حسين را گرفت و او را از اين كار باز داشت .
حضرت زهرا كه اين منظره را تماشا مى كرد، عرضه داشت : يا رسول الله ! گويا حسن را بيشتر دوست دارى ؟ پيامبر(ص) پاسخ داد: چنين نيست. بلكه دفاع و پشتيبانى من از حسن(ع)، اين است كه او حق تقدم دارد و زودتر از حسین(ع) تقاضاى آب كرد. پس بايد رعايت نوبت را نمود. 6
از امام رضا(ع) نیز روايت شده است :
روزى حضرت موسى بن جعفر(ع) در محضر پدرش امام صادق(ع) سخنى گفت كه باعث شگفتى و سرور شادى پدر شد. حضرت در مقام تشويق از فرزند خود، او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: يا بنى ! الحمدالله الذى جعلك خلفا من الاباء، وسرورا من الابناء، وعوضا عن الاصدقاء 7 ؛ اى فرزندم ! سپاس خداى را كه تو را جانشين و خلف پدران و مايه سرور و بهجت فرزندان و جانشين دوستان قرار داد. (يعنى فرزندم ، تو با اين شايستگى و لياقتى كه از خود نشان مى دهى ، هم بهترين خلف و جانشين پدر هستى و هم بهترين فرزند و مايه روشنى چشم پدر و هم بهترين يار و مونس پدر به جاى دوستان او مى باشى ) ».
17 - جديت و کوشش در آموزش تعاليم مذهبى جوانان
دوران جوانى، دورانى پربحران و آشوب است. روح جوانان به مقتضاى دوره جوانى همچون درياى خروشانى است كه همواره متلاطم و طوفانى است و داراى جزر و مدهاى سريع و پى در پى مى باشد. جوانان روحى حساس و سريع التاثير و پر توقع دارند، ميل به كمال در آنها شديد است ولى معمولا راه سعادت را نمى دانند. لذا بيش از همه محتاج به هدايت هستند و اگر راهنمايى محروم شوند، بر اثر طغيان غرايز در لجنزار بدبختى سقوط خواهند كرد. براى اصلاح حال جوانان راهى جز آموزش دادن دستورات و قوانين نجاتبخش دين مقدس اسلام نيست .
بر اولياى جوانان لازم است اولا خودشان به اساس اسلام و تعاليم روحبخش آن آشنايى داشته و علاقه مند به آن باشند. ثانيا به آن تعاليم عمل كنند و دستورات آنرا به كار ببندند. ثالثا عشق به فراگيرى تعاليم مذهبى را در جوانان ايجاد نمايند و آنان را براساس روش تشويق به كسب معارف اسلامى وادار كنند، در غير اينصورت با روش تنبيه و تهديد، به آنان بفهمانند كه راه وصول به عزت و بزرگوارى جز طريق ديندارى نيست .
امام رضا(ع) فرمود: اگر جوانى از جوانان شيعه را بيابم كه در مقام فراگيرى دانش در دين نباشد، پشت او را با تازيانه ملامت و توبيخ يا تنبيه بدنى (در حد بيست تازيانه) به درد مى آورم تا اينكه موازين دينى را كه برنامه زندگى اوست ، بياموزد. 8
18- آموزش قرآن و احكام به فرزندان
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: براى خانواده خود بهره اى از قرآن كريم ، قرار دهيد، زيرا در خانه اى كه قرآن قرائت شود، گشايش براى ساكنان فراهم آيد و خيرش فراوان شود و اهل خانه در بركت و فزونى باشند. 9
امام رضا(ع) از پدرش روايت مى كند كه مردى از امام صادق(ع) پرسيد: چرا چنان است كه قرآن هر چه بيشتر پخش شود و بيشتر مورد بحث قرار گيرد، تازه تر و شادابتر مى شود؟ در پاسخ فرمود: خداى متعال آن را مخصوص زمانى خاص غير از زمانهاى ديگر، قرار نداده است (خداوند قرآن را براى زمان معين و مردمى مشخص مقرر ننموده است) به همين جهت است كه در هر زمان، نو و جديد و در نزد هر قوم تازه است تا روز قيامت . 10
ناپلئون سياستمدار معروف جهان ، روزى وارد كتابخانه شد و دستور داد كتابى را برايش بياورند. مترجم ، كتابى را كه آورد، قرآن بود و به اين آيه برخورد كه ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم وبشر المومنين 11 و براى وى ترجمه كردند. پس از بازگشت ، ناپلئون آن شب را به اين انديشه بود و خواب راحتى نداشت . فردا مجددا در كتابخانه دستور داد تا آياتى از قرآن را برايش ترجمه كردند و روز سوم نيز، آنگاه دو جمله تاريخيش را ابراز داشت و گفت: آنچه كه من احساس كردم و از اين كتاب استفاده نمودم ، اين است كه : «اگر مسلمانان به دستورهاى جامع اين كتاب عمل نمايند، روى ذلت و خوارى را نخواهند ديد، مگر اينكه ما در ميان آنان و قرآن جدايى بيفكنيم». 12
19 - آشنا كردن فرزندان با مكتب اهل بيت
عبدالله بن صالح هروى گويد: در محضر امام رضا(ع) بودم، فرمود:
خداوند رحمت كند كسى كه امر ما (مكتب اهل بيت و تشيع ) را زنده كند. كسى پرسيد كه امر شما چگونه احيا مى شود؟
فرمود: معارف و علوم و فرهنگ ما را بايد بگيرند و آن را به ديگران بياموزند، زيرا اگر مردم خوبى ها و محاسن كلام ما را بشنوند و بشناسند، از ما خاندان رسالت پيروى خواهند كرد.13
راوى گويد: عرض كردم: اى فرزند رسول خدا(ص) براى ما از امام صادق(ع) نقل كرده اند كه فرمود:
«هر كسى علمى را به اين خاطر بياموزد كه با علم خود با افراد سفيه و احمق مجادله و ستيز كند، يا با علم خود بر دانشمندان افتخار كند، يا مردم را متوجه خود نمايد، مجازات چنين شخصى آتش دوزخ است».
امام رضا(ع) فرمود: جدم راست گفت، آيا مى دانى منظور از سفيهان در اين سخن چه كسانى هستند؟
عرض كردم: نه نمى دانم. فرمود: منظور داستان سرايان مخالف ما هستند.
سپس فرمود: آيا مى دانى منظور از دانشمندان چه كسانى هستند؟
گفتم: نه اى فرزند رسول خدا(ص). فرمود: منظور علماى آل محمد(ص) هستند كه خداوند اطاعت و دوستى از آنها را واجب كرده است.
سپس فرمود: آيا مى دانى مردم را متوجه خود سازد چيست؟ گفتم: نه، نمى دانم.
فرمود: سوگند به خدا، منظور از آن ادعاى امامت بدون حق است .
بنابراين اگر كسى علم را به خاطر اين بياموزد كه با افراد سبك مغز از داستان سرايان مخالف ما، مجادله و ستيز نمايد و به دانشمندان آل محمد(ص) افتخار و برترى جويى كند و ادعاى امامت ناحق نموده و در پرتو علم خود، مردم را به سوى خويش فرا خواند، اهل دوزخ است . ولى اگر آموختن علم به اين خاطر نباشد، خدا او را رحمت نمايد، زيرا اين امر سبب زنده شدن ولايت و (استحكام) شيوه و برنامه ما مى شود. 14
20- ادب آموزى به فرزند
بنابر آنچه ياد شد: اساس شخصيت معنوى انسان بر پايه ادب مستقر شده و تاثيرپذيرى اين موضوع بخصوص در محيط خانواده بيش از هر جا محسوس است. عواطف و تمايلات كودكانه چون اسبهاى مهار گسيخته و رم كرده اى هستند كه كنترل آن با روح كوچك و انديشه بسيار سطحى يك كودك امكان ندارد. اين احساسات بايد به دست تواناى يك پدر و مادر وارد و مربى عاقل كنترل گردد. بعضى پدران و مادران فكر مى كنند، هنگامى كه موجود تازه اى را به عرصه گيتى عرضه داشتند، ديگر وظيفه تربيتى به عهده آنها نيست در حالى كه آنها در برابرادب و تربيت يك فرد براى جامعه بشرى مسئوليت عظيمى دارند و بايد يك انسان به تمام معنا تحويل جامعه بدهند.
قرآن مى فرمايد:
يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم واهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة 15؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگها هستند، نگاهداريد».
در تفسير اين آيه وارد شده است :
علموا انفسكم واهليكم الخير وادبوهم 16 ؛ منظور اين است كه خود و خانواده خويش را نيكى بياموزيد و آنان را ادب نماييد».
امام رضا(ع) فرمود:
«عقل، عطيه الهى است و ادب و تربيت نتيجه زحمت . آن كس كه در راه فراگيرى ادب به زحمت و مشقت تن در دهد، پيروز مى شود و سرانجام مؤدب مى شود و آن كس كه در راه ازدياد عقل خداداد كه جزء سرنوشت آدمى است (عقل طبيعى) سعى و مجاهده نمايد، جز بر نادانى خود نيفزوده است». 17
بهترين بخشش و ارثى كه والدين براى فرزندان از خود به جاى مى گذارند، ادب و تربيت پسنديده است ، فرزندى كه از ادب و تربيت اسلامى برخوردار نباشد، ديرى نمى پايد كه كاخ شرف خانواده را ويران مى سازد و لكه ننگى براى گذشتگان خود مى شود.
پی نوشت ها:
1- ما و فرزندان (ريموند بيچ )، ص 87.
2- بحارالانوار، جلد 78، ص 353 و 357 - اعلام الدين ، ص 307
3- غذايى براى روح، ص 157.
4- روان شناسى پرورشى ، دكتر على اكبر سياسى ، ص 210.
5- مسندالامام الرضا، جلد 1، ص 293 - امالى شیخ صدوق، ص 267.
6- بحارالانوار، جلد43، ص 283.
7- عيون اخبارالرضا، جلد 2، ص 127 - بحارالانوار، جلد 48، ص 24.
8- بحارالانوار، جلد 75، ص 346 - مكارم الاخلاق.
9- المحجة البيضاء، جلد 2، ص 220.
10- بحارالانوار، جلد 2، ص 280، از كتاب (علل الشرايع) و جلد 17، ص 213.
11- سوره 17 / آيه 9.
12- هماى سعادت ، ص 96.
13- وسائل الشيعه ، جلد 18، ص 102.
14- عيون اخبار الرضا (عليه السلام )، جلد 1، ص 307.
15- تحريم /6.
16- تفسير درالمنثور، جلد 6، ص 244.
17- اصول كافى، جلد 1، ص 24 - بحارالانوار، جلد 78، ص 342.
منبع: کتابخانه اسلامی واشنگتن، برگرفته از آيين زندگى از ديدگاه امام رضا(عليه السلام)، محسن كتابچى