بُعد دروني مناسک حج
در بررسي اسرار نهفته در مناسک حج، توجه به محتواي دروني حج، ضروري است.
اعمال حج، از لحظه آغاز تا پايان، هر يک مفاهيم بلند عرفاني دارند که هم در روايات اسلامي به آنها اشاره شده، هم با بيان عالمان بزرگ و عارفان خبير، ترسيم شده است.
ترسيمي که از اين بعد، در کلام امام صادق(عليه السلام)آمده، خواندني است.
در کتاب مصباح الشريعه آمده است که حضرت صادق فرمود:
هرگاه اراده حج کردي، پيش از هر کاري، دلت را از هر مانع و شاغل، پيراسته کن، همه کارهايت را به خدايت واگذار، در همه حرکات و سکنات، به او توکل داشته باش، خويشتن را تسليم فرمان و تقدير الهي ساز، دنيا و راحتي آن را فرو بگذار، حقوقي که از مردم بر عهده داري بپرداز.
در سفر حج، هرگز به ره توشه و مرکب و همراهان و به قدرت و جواني و پول خويش، تکيه مکن… با ديگران، رفاقت و معاشرت نيکو داشته باش، مواظب اوقات نمازهاي واجب و مستحب باش و در اين سفر، ادب، سپاس، تحمل، مهرباني، سخاوت و ايثار ره توشه را مراعات کن، با آب خالص توبه، گناهانت را بشوي. پوشش صدق و صفا و خضوع و خشوع، بر تن کن.
با احرام ، آنچه از ياد خدا غافلت کند و از طاعت، بازت دارد، بر خويش حرام کن.
با تلبيه ، دعوت خداوند را، خالصانه اجابت کن.
با طواف ، همراه فرشتگان، بر گرد عرش خدا طواف کن، آنگونه که با جسم خويش همراه زائران، خانه خدا را طواف مي کني.
با هروله، از خطاها و هواي نفس، بگريز و تبرّي بجوي.
با کوچ به منا، از غفلت و لغزش به در آي و آنچه را بر تو نارواست، تمنّا مکن.
در عرفات، اعتراف به خطاهاي خويش کن.
در مُزدلفه، به خداوند تقرب بجوي و با توحيد الهي تجديد عهد کن.
در بالا رفتن از کوه براي سنگ جمع کردن، روح خويش را به ملکوت الهي صاعد کن.
هنگام قرباني و ذبح، حنجره هواي نفس و حلقوم طمع را ذبح کن.
در رمي جمرات، شهوت ها و پستي ها و زشتي ها را از خويش بران.
در هنگام حلق و تراشيدن موي سر، عيب هاي نهان و آشکار خويش را بزداي.
هنگام ورود به حرم، در امان و حمايت و پوشش الهي داخل شو و از روي معرفت و تکريم صاحب خانه، بيت را زيارت کن.
وقت استلام حَجَر، راضي به قضاي الهي باش و در پيشگاه عزّتش خاضع شو.
با طواف وداع، جز خداوند، با همه چيز وداع کن.
با ايستادن بر فراز صفا، روح و جان و ضمير و درونت را براي ديدار با خداوند، تصفيه کن.
در مروه، با مروّت باش و اوصاف خود را از بدي بپالاي.
در عهد و پيماني که با خداي خويش بستي، ثابت و استوار بمان. و بدان که خداي متعال، اعمال حج را براي آمادگي و براي اشاره به مرگ و قبر و رستاخيز و قيامت ، واجب کرده است… 1
اين که از خانه و کاشانه، از شهر و وطن جدا مي شوي و از زندگي روز مرّه دل مي کني و در پي هدفي متعالي، خود را به سختي سفر و رنج راه مي سپاري،
اين که از همسر و فرزند و اقوام، جدا مي شوي و دوري آنان را بر خويش هموار مي سازي،
اين که نقد دنيا را مي فروشي تا اجر آخرت را به دست آري،
اينها همه، آموزش و تمرين رهايي از تعلّقات و وابستگي هاست.
تا به خدا نپيوندي، از غير خدا نمي گُسلي! گسستن از غير، مقدمه پيوستن به خداست. قطع علايق، هم با جبران و اداي حق الناس است، هم با دل کندن از آلودگي هاي گناه.
اگر زائر کوي ياري، رنج غربت هم برايت راحت جلوه مي کند.
اگر مشتاق حضور در ميقاتي، دل کندن از زمين و وطن هم برايت آسان مي شود.
اگر با پاي اراده آمده باشي و سر سودا با خدا را داشته باشي، جاذبه هاي غير او در نظرت کاسته مي شود و راحت تر مي تواني بار اين سفر معنوي را ببندي.
هم جسم را با خويش بياور، هم دل را. اگر جسمت اينجا باشد ولي جانت در وطن، هنوز نيامده اي. مگر رسيدن، تنها با جسم و بدن است؟ اي بسا آمدگان که نيامده اند! و اي بسا نيامدگان و در وطن ماندگان، که دل و جانشان اينجاست و پيش از تو در ميقات و طواف و سعي و رمي حضور دارند.
اگر جاذبه هاي غير الهي را از قلب خويش زدوده اي، به مفهوم حج نزديک شده اي.
حج، تمرين اين قطع علايق است. گسستن از وابستگي هاو پيوستن به وارستگي ها.
گره خوردن با معنويت، انس با دنياي روح، عرفان، محبت و زيارت.
پی نوشت: مصباح الشريعه، ص 16 و 17 با تلخيص.
منبع: جوادث محدثی، روح حج، ص5