برنامه سوگواري امام حسين(ع)-شب دوم
مقدم سوگواران حسيني را گرامي مي داريم
در ادامه مباحث شب گذشته عوامل شقاوت در واقعه عاشورا تقديم حضور عزاداران امام حسين(ع) مي گردد.
4- علاقه به دنیا
يكي ديگر از عوامل شقاوت و سوء عاقبت در واقعه كربلا، علقه و ارتباط تنگاتنگ قلبی به دنیاست که می تواند باعث جنایات بسیاری شود. صفتي كه در بين لشكر يزيد و بخصوص عمربن سعد موج مي زد.
خداوند در آیه 26 سوره رعد می فرماید: « خدا روزی را برای هرکس بخواهد(و شایسته بداند)وسیع، برای هر کس بخواهد(و مصلحت بداند)تنگ قرار می دهد؛ ولی آن ها{=کافران}به زندگی دنیا، شاد(و خوشحال)شدند. در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است!».
در روایات هم از امام علی(ع)آمده است که حضرت فرمودند: «کسی که بیشترین همّ و غمّش دنیا باشد بدبختی و اندوهش به درازا کشد.» (بحارالأنوار، ج 73، ص 81، ح43)
اما در تاریخ آمده است که عمر بن سعد در میان اصحابش ندا داد: «کیست که بر حسین(ع)بتازد و با اسبش بدن او را لگدکوب کند؟ ده نفر آماده شده و با اسبان خود بر بدن او تاختند و کمر و سینه او را خورد نمودند. بعد از این واقعه آن ده نفر که جلودارشان اسیدبن مالک بود به نزد ابن زیاد آمدند. اسید می گفت: ما بودیم که سینه را بعد از کمر لگدکوب و خورد کردیم…» (تاریخ طبری، ج3، ص335؛ لهوف، ص56و…)
اين سنگدلي و دنياطلبي حتي بعد از شهادت امام حسین(ع)زماني كه اهل بیت(ع)و اطفال را به اسارت بردند، عده ای از دستگیری خاندان رسول خدا(ص)به دنبال غنیمت و جایزه بودند.
در سپاه يزيد يكي از شخصيت هايي كه قدرت طلبی اش باعث بدبختي و بد نامي و سوءعاقبت او شد،عمر بن سعد بود. او از همان کودکی بیش از دیگران قدرت طلب بود و در پی به دست آوردن مقام و قدرت، ناشکیبایی می کرد. در همان دوران کودکی، غلامان پدر و زیردستان را به گونه ای آزار و اذیت می نمود كه مورد نفرین پدرش قرار مي گرفت. (مختصر تاریخ دمشق، ج19، ص 62)
5- پیروی از هوای نفس
پیروی از شیطان و هوای نفس موجب سقوط آدمي به پرتگاه هاي گناه و عقوبت شده و انسان را به دركات واصل مي نمايد. همان طور كه خداوند بر گوش و قلب و چشم پيرو هواي نفس مهر می زدند. (جاثیه،23)
طبری درباره حبیب بن مظاهر نقل می کند: «او مرتب می جنگید تا آنکه از افراد لشکر دشمن تعداد بسیاری را به قتل رسانید. بدیل بن صریم تمیمی از قبیله بنی عقفان بر او حمله کرد و شمشیری را بر سرش کوبید. مردی دیگر از قبیله بنی تمیم بر او حمله کرده و نیزه را بر او فرو برد که او را بر زمین زد. مرد تمیمی از اسب بر زمین آمد و سر او را از بدن جدا نمود. حصین به او گفت: من در قتل او شریک تو هستم. دیگری گفت: به خدا سوگند که غیر من او را به قتل نرسانده است. حصین گفت: سر او را به من بده تا بر گردن اسبم آویزان نمایم تا مردم آن را ببینند و بدانند که من در کشتن او شریک بودم، سپس آن را از من بگیر و به نزد عبیدالله بن زیاد ببر؛ چرا که احتیاجی به آنچه که او در ازای قتل حبیب به تو می دهد ندارم. او از این کار امتناع نمود. قوم آن دو بین آنان بر این موضوع اصلاح کرده و سر حبیب بن مظاهر را به او دادند. او با آن سر که بر گردن اسبش انداخته بود در بین لشکر جولان داد و سپس بعد از آن به او باز گردند…». (تاريخ طبري، ج5، ص440)
6- حرام خواری
عبدالله بن حسن می گوید: «چون عمر بن سعد اصحابش را براي جنگ با حسين بن علي(ع)آماده و جايگاه آنان را مرتب نمود و پرچم ها را در مواضع شان اقامه كرد و اصحاب راست و چپ را مشخص نمود گفت: ثابت قدم باشيد و حسين(ع)را ازهر طرف احاطه كنيد تا همچون حلقه اي او را دور زنيد. در اين هنگام حضرت از خيمه بيرون آمد و در مقابل مردم قرار گرفت و از آنان خواست كه ساكت باشند. ولي آنان از ساكت شدن ابا نمودند تا اينكه حضرت به آنان فرمود: واي برشما! چه شده شما را كه به حرف هاي من گوش فرا نمي دهيد؟! چرا كه من شما را به راه راست دعوت مي كنم پس هر كس مرا اطاعت كند از هدايت يافتگان خواهند بود و هر كس مرا نافرماني كند از هلاك شوندگان خواهد بود. و تمام شما نافرمان دستورات من هستيد و گوش به سخنان من نمي دهيد. حقوق شما از حرام پرداخته شده و شكم هاي شما از حرام پر شده. لذا بر دل هاي شما مهر زده شده است. واي بر شما! آيا گوش فرا نمي دهيد؟! آيا نمي شنويد؟!…» (العبرات، محمودي، ج2، ص16-21، به نقل از ابوطالب زيدي در«الامالي»، ص95-97)
حرام خواری باعث قساوت قلب و شقی شدن انسان شده و منجر به کارهای زشت از جمله کشتن انسان بی گناه مي شود. و لذا در روایات بسیاری از خوردن مال حرام نهی شدید شده است.
7-خلف وعده
يكي ديگر از عوامل شقاوت و سوء عاقبت خلف وعده است. همان گونه كه بر وفاي به عهد سفارش بسيار شده خلف وعده و پيمان نيز بسيار سرزنش شده است.
هنگامي كه امام حسين(ع)فرزندش علي اكبر(ع)را به ميدان فرستاد صورت خود را به طرف آسمان كرد و عرض نمود:
«بار خدايا! بر اين مردم گواه باش: زيرا شبيه ترين مردم از حيث خلقت و اخلاق و گفتار به رسول خدا محمد(ص)به سوي آنان رفت، و چون هرگاه مشتاق به ديدار پيامبرت مي شديم به او نظر مي كرديم .بار خدايا! بركات زمين را از آنان سلب كن و آنان را متفرق و پاره پاره گردان و راه هاي شان را از هم جدا نما و هرگز واليان را از آنان راضي مگردان. چرا كه آنان ما را دعوت كرده تا ياري كنند ولي بر ما جنگ نمودند.» (مقتل الحسين(ع)، خوارزمي، ج2، ص30)
8- جهل و ناداني
آخرين مورد از عوامل شقاوت در واقعه عاشورا كه در اين جايگاه مطرح مي شود، جهل و ناداني است. البته در مقابل آن علم و دانش وجود دارد كه اتفاقا منشأ سعادت و عاقبت به خيري مي شود.
امام صادق(ع)در اين باره فرموده اند:
«يكي از خوي هاي نادان اين است كه قبل از شنيدن پاسخ مي دهد و پيش از آنكه بفهمد به مخالفت بر مي خيزد و ندانسته داوري مي كند.»
(اعلام الدين، ص303)
در صحنه عاشورا، بعد از آنكه زهير بن خطاب به لشكر عمر بن سعد خطبه اي خواند، شمربن ذي الجوشن(لعن الله)به سوي او تيري رها كرد و گفت: «ساكت شو! خداوند صداي تو را خفه كند. ما را با كثرت كلامت خسته كردي. زهير به او گفت: اي كسي كه بر پاشنه هاي پايت بول مي كني! هرگز تو را خطاب نمي كنم زيرا تو چارپايي بيش نيستي. به خدا سوگند گمان نمي كنم تو را كه بتواني بين دو آيه از كتاب خدا حكم نمايي. تو را بشارت باد به خاري در روز قيامت و عذاب دردناك…» (تاريخ طبري، ج5، ص426)
جاهليت ريشه در باطن دارد و اگر نبود كوير مرده دل هاي جاهلي، شجره خبيثه بني اميه كجا مي توانست سايه جهنمي حاكميت خويش را بر جامعه بگستراند. (شهيد سيد مرتضي آويني)
فَلَعَنَ اللهُ أُمَّة أَسَّسَت أَساسَ الظُّلمِ وَ الجورِ عَلَيكُم…
بزرگ ترين لعن و نفرين خدا بر عاملين اصلي جنايت در كربلا؛
آنان كه مقام امامت و رتبت الهي اين خاندان را از آنان براي خود غصب كردند
آنان كه زمينه توطئه در مقابل اهل بيت(ع)را فراهم كردند
آنان كه مستقيما به جنگ با خاندان الهي برخاستند
آنان كه گوشواره كشيدند،به غنيمت گرفتند،و به اسارت بردند…
و آناني كه از غاصبان پيروي كرده و در سپاه دشمن قرار گرفتند