در فرهنگ عاشورا، حاكميت ظلم يزيدي بزرگ ترين منكر اجتماعي است و مبارزه براي حاكم ساختن حق و قطع سلطه ي ستم، معروفي عظيم است. امر به معروف و نهي از منكر، از مهم ترين فلسفه هاي واقعه ي خونين كربلاست. سيدالشهداء در وصيتي كه نوشته و به برادرش محمد حنفيه مي سپارد، مي فرمايد: «إني ما خرجت اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالما، إنما خرجت لطلب الإصلاح في أمه جدّي، اريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنكر و أسير بسيره جدّي و أبي عليّ بن أبي طالب» (حياه الإمام الحسين، ج2، ص246 و 288 ). اين به وضوح نشان امر به معروف و نهي از منكر را در حركت عاشورايي به عنوان يك هدف و انگيزه امام نشان مي دهد.
در زيارتنامه ي آن حضرت هم اين موضوع مطرح است: «أشهد أنِك قد أقمت الصلاه و آتيت الزكاه و أمرت بالمعرف و نهيت عن المنكر و جاهدت في سبيل الله حتي أتاك اليقين» (مفاتيح الجنان، زيارت هاي مختلف امام حسين(ع) )
اين تعبيرات، نشان دهنده ي عمق اين فريضه ديني است كه در متن جهاد خونين هم جلوه گر مي شود و دامنه ي امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات و محرّمات جزئي و فرعي و فردي، حتي به قيام براي اقامه ي قسط و سرنگوني حكومت باطل و تغيير نظام فاسد اجتماعي هم گسترش مي يابد. («عنصر امر به معروف در نهضت امام حسين» از شهيد مطهري)
سيدالشهداء پس از امتناع از بيعت با يزيد و برخوردهايي كه با وليد و مروان داشت، كنار قبر پيامبر(ص)آمد و شب را آنجا به مناجات گذراند. در ضمن مناجاتش با خدا، عشق خود را به معروف بيان كرد و خواستار آنچه «خير» و «رضا»ي الهي است در اين مسير شد: «خدايا! من معروف را دوست مي دارم و منكر را زشت مي شمارم. اي خداي بزرگوار و صاحب كرم! به حق اين قبر و مدفون در آن از تو مي خواهم راهي و سرنوشتي برايم برگزيني كه رضاي تو و پيامبرت در آن باشد. (بحارالأنوار، ج44، ص328؛ مقتل خوارزمي، ج1، ص186)
منبع: محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، 1386، قم، معروف