عکس-ولادت امام هادی(ع)
میلاد باسعادت پاکیزه ترین خلق خدا، معدن لطف و صفا، موج بلند دریای رسالت، گستره ی عظیم ولایت، پیشوای «متوکل» ستیز، پناه درماندگان، حضرت امام علی النقی(ع) بر عاشقان سیرهاش مبارک باد
میلاد باسعادت پاکیزه ترین خلق خدا، معدن لطف و صفا، موج بلند دریای رسالت، گستره ی عظیم ولایت، پیشوای «متوکل» ستیز، پناه درماندگان، حضرت امام علی النقی(ع) بر عاشقان سیرهاش مبارک باد
بیانیه مدیر حوزه علمیه خواهران استان گلستان به مناسبت آغاز سال تحصیلی 96-95
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر پیشگاه مقدس ذخیره عالم امکان حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف و درود بی پایان بر روان پاک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینیرضوان الله تعالی علیه و شهدای صدر اسلام تا کنون و سلام بر مقام عظمای ولایت امام خامنه ای مدظله العالی و آرزوی طول عمر با عزت و پربرکت برای آن عزیز.
با عرض تبریک طلیعه کسب معارف الهی که مقرون شده با دو عید بزرگ عبودیت و ولایت، گرامی می داریم یاد و خاطره لاله های سپید منا که عارفانه، عابدانه، عاشقانه و مظلومانه به سوی معبود ره پیمودند.
حوزه های علمیه از بدو تاسیس منشأ اقدامات و اثرات ارزشمندی بوده است. خصوصا در سطح دستیابی و حضور بانوان در عرصه های مختلف علمی، دینی، فرهنگی، پژوهشی و اجتماعی که منجر به ارتقاء توانمندی های این قشر عظیم جامعه شده و آثار فاخری را در بالندگی علمی به خود اختصاص داده است. این تحول مهم در جامعه ایران، قابل تأمل است. تحولی که دشمن را وادار به ایجاد شبه پراکنی های گسترده در مسائل مربوط به بانوان کرده است.
بانوان حوزه های علمیه باید با بهره گیری از ظرفیت های بالای خود و تقویت روحیه علمی، تبلیغی، جهادی و انقلابی به پیشبرد اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی بنگرند و با اعتمادی درونی به عزت و استقلال ایران اسلامی بیاندیشند و در انجام رسالت خود حداکثر تلاش و کوشش را به کار گیرند.
بی شک امروز نوک پیکان حملات نرم معاندین اسلام؛ به سوی جوانان، دانشگاهیان و حتی روحانیون ایران اسلامی قرار گرفته است. چرا که آنان از هر منفذی برای نفوذ و تفرقه در جوامع اسلامی استفاده نموده و هزینه های گزافی را صرف می نمایند. از این رو تمام نیروهای متدین و حزب اللهی، مجاهدین عرصه علم و دانشِ کشور اعم از حوزه و دانشگاه بویژه بانوان طلبه باید مراقب توطئه ها و ترفندهای دشمنان قسم خورده ی این نظام بوده و در حرکت «جهاد علمی کشور» که با خون هزاران شهید به دست آمده، تعلل به خود راه ندهند.
در پایان با استمداد از عنایات الهی و توجهات حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) و با تکیه بر آرمان های بلند معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خلف صالحش حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) در حفظ و ارتقاء این امانت الهی جهت شکوفایی استعدادهای نهفته ی جوانان این مرز و بوم تمام توان خود را بکار خواهیم بست. طلاب خواهر نیز در کنار جهاد علمی به فکر تهذیب خود باشند و بلکه تهذیب را بر علمآموزی مقدم گردانند چرا که تنها عالم مهذب میتواند در اصلاح جامعه نقش تأثیرگذاری داشته باشد. و امیدوارم خواهران طلبه همان طور که تا کنون با حفظ شئونات دینی و اخلاقی پله های ترقی را طی کردند، از این پس نیز شاهد توفیقات روز افزونشان در همه ی زمینه ها باشیم.
والسلام علی من التبع الهدی
ایوب وردانی
مدیر حوزه علمیه خواهران استان گلستان
برگزاری اولین جلسه مسئولین وبلاگ مدارس علمیه خواهران استان گلستان
مسئول روابط عمومی حوزه علمیه خواهران استان گلستان از برگزاری اولین جلسه مسئولین وبلاگ مدارس علمیه خواهران استان خبر داد.
«خانم حلیمه قربانی نژاد» گفت: این جلسه با هدف اجرایی شدن طرح های پیش رو، ساماندهی مربیان وبلاگ استان و نیز فعال سازی بیش از پیش وبلاگ های مدارس جهت تربیت وبلاگ نویسانی فعال در راستای تبلیغ مجازی مسائل دینی برگزار شد.
فردی ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : “
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ؟ “!
ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ .
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
” ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ؟ “
ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ .
ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ “.
ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ بالاﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ .
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ “
ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩ
ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ .
ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ “:
ﺯﺭﻧﮕﯽ !
ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ؟ “
ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ شما ﺑﮕﻮﯾند ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ بده، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔیتان ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ، ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫید ﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩتان ﺑﯿﺎیید ﻋﻤﺮتان به پایان رسیده ﺍﺳﺖ “.
در قرآن كريم آمده است: (قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)؛ (سورهٴ توبه، آيهٴ ۱۰۵) اي پيامبر! به مردم بگو: هر چه خواستيد انجام دهيد ولي بدانيد كه خدا و رسول او و مؤمنان، اعمال شما را ميبينند.
امام صادق (ع) فرمود: منظور از مؤمنان در اين آيه ما هستيم؛ مؤمنان، همان ائمه هستند.
بنابراين، همهٴ كارهاي ما در مشهد و محضر آنان است، نه تنها اعمال ما را ميبينند و از آن خوشحال يا ناراحت ميشوند، بلكه در قيامت، مطابق آنچه ديده اند شهادت مي دهند.
يكي از شيعيان به نام داود رقّي ميگويد: پسر عمويي داشتم كه شخصي معاند و خبيث بود، در حال حركت به سوي مكه بودم كه متوجه شدم وضع زندگي او و خانواده اش پريشان است. مقداري كمك براي او فرستادم و به سوي مقصدم حركت كردم. در مدينه به محضر امام صادق (ع) شرفياب شدم، نزد آن حضرت نشسته بودم كه ابتدا به سخن كرد و فرمود: اي داود! روز پنجشنبه اعمال شما را بر من عرضه كردند وقتي در ميان اعمال تو صله اي را كه به پسر عمويت داده بودي مشاهده كردم، خوشحال شدم. ميدانم كه اين صلهٴ تو [و جفاي او] موجب تسريع در اجل او خواهد شد.
عبدالله بن ابان از امام رضا (ع) درخواست دعا كرد. آن حضرت با استناد به همين آيه فرمود: مگر من از شما غافلم و شما را دعا نميكنم؟
اين گونه احاديث نشان مي دهد كه اهل بيت عصمت (عليهم السلام) با ديدن اعمال نيك، نه تنها خوشحال مي شوند، بلكه در حق نيكان دعا نيز ميكنند.
منبع : ادب فنای مقربان- جلد ۱- صفحه ۱۵۴ تا ۱۵۶
استقلال شیعه مدیون این دو جریان است: قیام خونین امام حسین
علیه السلام، دیگر نهضت علمی و فرهنگی امام صادق علیه السلام .
یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۳۳
شهادت امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد
امام سجاد(ع) ماه مبارك رمضان را عید اولیاء الله میداند. در صحیفهٴسجّادیه دعایی دربارهٴ مقام دعا و وداع ماه مبارك رمضان وجود دارد كه در مقدمهٴ این دعا حضرت كلیّات نعمتهای الهی را میشمارد و اینكه بخشش های خدای سبحان ابتدایی است، نه از روی استحقاق. بعد از آن مقدمه میفرماید: یكی از بهترین بخشش های خداوند سبحان، ماه مبارك رمضان و روزهٴ این ماه است .
این كه در آخر ماه مبارك رمضان عید فطر میگیرند، چون جایزههای یك ماه را به ما میدهند، كه در حقیقت محصول ماه مبارك رمضان است. ضیافة الله، لقاء الله را به دنبال دارد. پس عظمت از آن ماه شوال نیست؛ بلكه عظمت از آن ماه مبارك رمضان است كه نتیجهٴ یك ماهه را در روز عید میدهند.
روز عید است و من مانده در این تدبیرم / كه دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
بیانیه مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان جهت شرکت در راهپیمایی روز قدس به شرح زیر می باشد.
إِلَهِي لَوْ قَرَنْتَنِي بِالْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِي سَيْبَكَ مِنْ بَيْنِ الْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِي عُيُونَ الْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِي إِلَى النَّارِ وَ حُلْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِي مِنْكَ وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَ لا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِي أَنَا لا أَنْسَى أَيَادِيَكَ عِنْدِي وَ سَتْرَكَ عَلَيَّ فِي دَارِ الدُّنْيَا سَيِّدِي أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيَا مِنْ قَلْبِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
«خدايا! اگر مرا با زنجير ببندى، و عطايت را در ميان مردم از من بازدارى، و بر رسوايي هايم ديدگان بندگانت را بگشايى، و مرا به سوى دوزخ فرمان دهى، و بين من و نيكان پرده گردى، اميدم را از تو نخواهم بريد، و آرزويم را از عفو تو باز نخواهم گرداند، و محبتت از قلبم بيرون نخواهد رفت، من فراوانى عطايت را نزد خود، و پرده پوشى ات را در دار دنيا بر گناهانم فراموش نخواهم كرد، اى آقاى من محبت دنيا را از دلم بيرون كن، و ميان من و مصطفى پيامبرت و خاندانش، بهترين برگزيدگان از آفريدگانت و پايان بخش پيامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع كن»
وَ بِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي فَوَا سَوْأَتَا [أَسَفَا] عَلَى مَا أَحْصَى كِتَابُكَ مِنْ عَمَلِيَ الَّذِي لَوْ لا مَا أَرْجُو مِنْ كَرَمِكَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِكَ وَ نَهْيِكَ إِيَّايَ عَنِ الْقُنُوطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَ مَا أَتَذَكَّرُهَا يَا خَيْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ اللَّهُمَّ بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ إِلَيْكَ وَ بِحُبِّي النَّبِيَّ االْأُمِّيَّ الْقُرَشِيَّ الْهَاشِمِيَّ الْعَرَبِيَّ التِّهَامِيَّ الْمَكِّيَّ الْمَدَنِيَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ فَلا تُوحِشْ اسْتِينَاسَ إِيمَانِي، وَ لا تَجْعَلْ ثَوَابِي ثَوَابَ مَنْ عَبَدَ سِوَاكَ فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِيَحْقِنُوا بِهِ دِمَاءَهُمْ فَأَدْرَكُوا مَا أَمَّلُوا وَ إِنَّا آمَنَّا بِكَ بِأَلْسِنَتِنَا وَ قُلُوبِنَا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِكْنَا [فَأَدْرِكْ بِنَا] مَا أَمَّلْنَا وَ ثَبِّتْ رَجَاءَكَ فِي صُدُورِنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ فَوَ عِزَّتِكَ لَوِ انْتَهَرْتَنِي مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ وَ لا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا أُلْهِمَ قَلْبِي [يَا سَيِّدِي ] مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِكَرَمِكَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِكَ إِلَى مَنْ يَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلَى مَوْلاهُ وَ إِلَى مَنْ يَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلَى خَالِقِهِ.
«و به رشته چه كسى بپيوندم اگر تو رشته ات را از من بگسلى، مرا چه رسوايى بزرگى است از آنچه كتاب تو از كردارم در شمار آورده، اگر اميدوار به كرم فراوانى رحمتت نبودم، و هم اينكه مرا از نااميدى نهى نموده اى هرآينه نا اميد می شدم به هنگامی كه گناهانم را بياد می آوردم، اى بهترين كسی كه خواننده اى او را خواند، و برترين كسی كه اميدوارى به او اميد بست. خدايا به پيمان اسلام به تو توسّل می جويم، و به حرمت قرآن بر تو تكيه می كنم، و به محبّتم نسبت به پيامبر درس ناخوانده قريشى هاشمى عربى تهامى مكّى مدنى، همجوارى نزد تو را اميد می نمايم، پس انس ايمانى مرا در عرصه وحشت نينداز، و پاداش مرا، پاداش كسی كه غير تو را عبادت كرده قرار مده، چه اينكه مردمى به زبانشان ايمان آوردند تا جانشان را به اين وسيله حفظ كنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسيدند، و ما با زبان و دلمان به تو ايمان آورديم، تا از ما درگذرى، پس ما را به آنچه آرزومنديم برسان، و اميدت را در سينه هايمان استوار كن، و دلهايمان را پس از آنكه هدايتمان فرمودى گمراه مكن، و از جانب خود ما را ببخش، كه تو بسيار بخشنده اى، به عزتت سوگند اگر مرا برانى، از درگاهت نخواهم رفت، و از چاپلوسى نسبت به تو باز نخواهم ايستاد، به خاطر الهامى كه از معرفت به كرمت و گستردگى رحمتت به قلب من شده، بنده به جانب چه كسى جز مولايش میرود؟ و آفريده به چه كسى جز آفريدگارش پناه مى برد؟»
سَيِّدِي أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِي رَبَّيْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِي عَلَّمْتَهُ وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِي هَدَيْتَهُ وَ أَنَا الْوَضِيعُ الَّذِي رَفَعْتَهُ وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِي آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِي أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِي أَرْوَيْتَهُ وَ الْعَارِي الَّذِي كَسَوْتَهُ وَ الْفَقِيرُ الَّذِي أَغْنَيْتَهُ وَ الضَّعِيفُ الَّذِي قَوَّيْتَهُ وَ الذَّلِيلُ الَّذِي أَعْزَزْتَهُ، وَ السَّقِيمُ الَّذِي شَفَيْتَهُ وَ السَّائِلُ الَّذِي أَعْطَيْتَهُ وَ الْمُذْنِبُ الَّذِي سَتَرْتَهُ وَ الْخَاطِئُ الَّذِي أَقَلْتَهُ وَ أَنَا الْقَلِيلُ الَّذِي كَثَّرْتَهُ وَ الْمُسْتَضْعَفُ الَّذِي نَصَرْتَهُ وَ أَنَا الطَّرِيدُ الَّذِي آوَيْتَهُ أَنَا يَا رَبِّ الَّذِي لَمْ أَسْتَحْيِكَ فِي الْخَلاءِ وَ لَمْ أُرَاقِبْكَ فِي الْمَلَإِ أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِي الْعُظْمَى أَنَا الَّذِي عَلَى سَيِّدِهِ اجْتَرَى أَنَا الَّذِي عَصَيْتُ جَبَّارَ السَّمَاءِ أَنَا الَّذِي أَعْطَيْتُ عَلَى مَعَاصِي الْجَلِيلِ الرُّشَا أَنَا الَّذِي حِينَ بُشِّرْتُ بِهَا خَرَجْتُ إِلَيْهَا أَسْعَى أَنَا الَّذِي أَمْهَلْتَنِي فَمَا ارْعَوَيْتُ وَ سَتَرْتَ عَلَيَّ فَمَا اسْتَحْيَيْتُ وَ عَمِلْتُ بِالْمَعَاصِي فَتَعَدَّيْتُ وَ أَسْقَطْتَنِي مِنْ عَيْنِكَ [عِنْدِكَ ] فَمَا بَالَيْتُ فَبِحِلْمِكَ أَمْهَلْتَنِي وَ بِسِتْرِكَ سَتَرْتَنِي حَتَّى كَأَنَّكَ أَغْفَلْتَنِي وَ مِنْ عُقُوبَاتِ الْمَعَاصِي جَنَّبْتَنِي حَتَّى كَأَنَّكَ اسْتَحْيَيْتَنِي إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَايَ وَ أَعَانَنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُكَ الْمُرْخَى عَلَيَّ فَقَدْ عَصَيْتُكَ وَ خَالَفْتُكَ بِجُهْدِي فَالْآنَ مِنْ عَذَابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَدا مَنْ يُخَلِّصُنِي،
«و با گذشت بر من كرم فرما، و به پرده پوشی ات خطاهايم را بپوشان، و به كرم وجودت از توبيخم درگذر، آقاى من منم كودكى كه پروريدى، منم نادانى كه دانا نمودى، منم گمراهى كه هدايت كردى، منم افتاده اى كه بلندش نمودى، منم هراسانى كه امانش دادى، و گرسنه اى كه سيرش نمودى، و تشنه اى كه سيرابش كردى، و برهنه اى كه لباسش پوشاندى، و تهيدستى كه توانگرش ساختى، و ناتوانى كه نيرومندش نمودى، و خوارى كه عزيزش فرمودى، و بيمارى كه شفايش دادى، و خواهشمندى كه عطايش كردى، و گنهكارى كه گناهش را بر او پوشاندى، و خطاكارى كه ناديده اش گرفتى، و اندكى كه بسيارش فرمودى، و ناتوان شمرده اى كه ياری اش دادى، و رانده شده اى كه مأوايش بخشيدى، من پروردگارا كسی هستم كه در خلوت از تو حيا نكردم، و در آشكار از تو ملاحظ ننمودم، منم صاحب مصيبت هاى بزرگ، منم آن كه بر آقايش گستاخى كرد، منم آن كه جبّار آسمان را نافرمانى كرد، منم آن كه بر معاصى بزرگ رشوه دادم، منم آن كه هرگاه به گناهى مژده داده میشدم شتابان به سويش می رفتم، منم آن كه مهلتم دادى باز نايستادم، و بر من پرده پوشاندى حيا نكردم، و مرتكب گناهان شدم و از اندازه گذراندم و مرا از چشمت انداختى، اهميت ندادم، پس با بردبارى ات مهلتم دادى، و با پرده پوشى ات مرا پوشاندى تا آنجا كه گويی مرا از ياد برده اى، و از مجازات گناهان بركنارم داشته اى، گويا تو از من حيا كرده اى! ! خدايا، آنگاه كه به معصیتت پرداختم عصیان از راه انکار خداوندیت نکردم و فرمانت را خفیف نشمردم، و نه با گستاخى در معرض كيفرت قرار گيرم، و نه تهيدست را ناچيز شمارم، ولى خطايى بود كه بر من عارض شد و نفسم آن را برايم آراست، و بدبختى ام مرا بر آن يارى نمود، و پرده افتاده ات بر من مغرورم نمود، در نتيجه با كوششم نافرمانی ات نمودم و به مخالفتت برخاستم اكنون چه كس مرا از عذابت نجات می دهند، و فردا از چنگ ستيزه جويان و دشمنى كنندگان چه كسى رهايم می كند»
سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ [الْكَذَّابِينَ ] فَرَفَضْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيْتَنِي، أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيَائِي مِنْكَ جَازَيْتَنِي فَإِنْ عَفَوْتَ يَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِينَ قَبْلِي لِأَنَّ كَرَمَكَ أَيْ رَبِّ يَجِلُّ عَنْ مُكَافَاةِ الْمُقَصِّرِينَ وَ أَنَا عَائِذٌ بِفَضْلِكَ هَارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ [مُنْتَجِزٌ] مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً إِلَهِي أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً وَ أَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقَايِسَنِي بِعَمَلِي أَوْ أَنْ تَسْتَزِلَّنِي بِخَطِيئَتِي وَ مَا أَنَا يَا سَيِّدِي وَ مَا خَطَرِي هَبْنِي بِفَضْلِكَ سَيِّدِي وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ وَ جَلِّلْنِي بِسَتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِكَ
«سرور من شايد مرا از درگاهت رانده اى، و از خدمتت عزل نموده اى، يا مرا ديده اى كه حقّت را سبك مى شمارم پس از پيشگاهت دورم ساختى، يا شايد مرا روی گردان از خود مشاهده كردى، پس مرا مورد خشم قرار دادى يا شايد مرا در جايگاه دروغگويان يافتى، پس به دورم انداختى. يا شايد مرا نسبت به نعمت هايت ناسپاس ديدى، پس محرومم نمودى. يا شايد مرا از همنشينى دانشمندان غايب يافتى، پس خوارم نمودى، يا شايد مرا در گروه غافلان ديدى، پس از رحمتت نااميدم كردى، يا شايد مرا انس يافته با مجالس بيكاره ها ديدى. پس مرا به آنان واگذاشتى، يا شاید دوست نداشتى دعايم را بشنوى پس دورم نمودى، يا شايد به خاطر جرم و جنايتم كيفرم نمودى، يا شايد براى كمی حيايم از تو مجازاتم نمودى، پس اگر پروردگارا عفو كنى، سابقه اينكه از گناهكاران پيش از من گذشته اى طولانى است، زيرا كرمت پروردگارا از مجازات اهل تقصير بسيار بزرگ تر است. و من پناهنده به فضل توام، از تو به تو گريزانم، خواهان چيزى هستم كه وعده داده اى. و آن چشم پوشى از كسانى است كه به تو گمان نيك برده اند، خدايا فضل تو گسترده تر، و بردباری ات بزرگ تر از آن است كه مرا به كردارم بسنجى، يا به خطايم بلغزانى، اى آقايم من چيستم، و چه ارزشى دارم، سرور من مرا به فضلت ببخش و با گذشت بر من كرم فرما، و به پرده پوشی ات خطاهايم را بپوشان، و به كرم وجودت از توبيخم درگذر»
ريخت و پاش سفره شب قدر …
آیت الله بهجت
اگر قرآن به سر مى گذاريم، هدف تنها اين نباشد كه خدا گناهان ما را بيامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اينها ريخت و پاش سفره شب قدر است. وقتى يك دوستى سفره اى پهن مى كند، مائده الهى و مَأدبة الهى مى چيند، مهمان هاى خود را به بهترين وجه پذيرايى مى كند. وقتى مهمان ها برخاستند، سفره برچيده مى شود، آن ريزه هاى سفره را مى ريزند؛ مرغ ها آن ريزه هاى سفره را مى چينند.
ريزه سفره شب قدر اين است كه كسى نسوزد، به جهنم نرود. اينها شب قدر نيست. شب قدر آن است كه انسان طيّار گونه دست هزارها نفر را بگيرد و به بهشت ببرد. در دنيا رفتار او، گفتار او، سيرت او، سريرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده كند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانيم در كنار سفره الهى و دولت قرآن بنشينيم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگيريم به دنبال آن ريزه هاى سفره تكان ها باشيم كه از سفره تكانده شده چيزى به ما برسد. )حضرت آیت الله جوادی آملی، حرم جضرت معصمومه (س) ۸۵/۷/۲۱)
وصایای عمومی امام علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع)
وصایای عمومی حضرت، متعدد و مختلف نقل شده است در این جا یکی از آن ها را که در اکثر کتاب های حدیثی علمای شیعه و سنی آمده است،(کافی، ج 7، ص 51؛ نهج البلاغه، نامه 47؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 120؛ اسد الغابه، ج 4؛ مسعودی مروج الذهب، ج 2، ص 425؛ تحف العقول، ص 197؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 142؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 85 و بحار الانوار، ج 42، ص 248) می آوریم:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم؛ این آن چیزی است که علی بن ابی طالب وصیت می کند. علی به وحدانیت و یگانگی خدا شهادت می دهد، و اقرار می کند که محمّد بنده و پیغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدایت کند و دین خود را بر ادیان دیگر غالب گرداند و لو کافران کراهت داشته باشند. همانا نماز، عبادت، حیات و ممات من از خدا و برای خداست، شریکی برای او نیست من به این دستور امر شده ام و تسلیم خداوند هستم.
اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّى لا أَعْصِيَكَ وَ أَلْهِمْنِي الْخَيْرَ وَ الْعَمَلَ بِهِ وَ خَشْيَتَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مَا أَبْقَيْتَنِي يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ [تَعَبَّيْتُ] وَ قُمْتُ لِلصَّلاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ نَاجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَيَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتَكَ إِذَا أَنَا نَاجَيْتُ مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِيرَتِي وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي عَرَضَتْ لِي بَلِيَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِي وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَ خِدْمَتِكَ
«خدايا حال توبه ای به من عطا کن که دیگر هرگز معصیت نکنم، و تا هستم ای پروردگار عالم کار خیر را به قلبم الهام کن و در عملش موفقم ساز و شب و روز مرا خداترس گردان. خدايا هرگاه گفتم مهيا و آماده شدم و در پيشگاهت به نماز ايستادم و با تو راز گفتم، آن هنگام مرا به خواب انداختی، آنگاه كه وارد نماز شدم، و حال راز گفتن را از من گرفتى آنگاه كه با تو راز و نياز كردم، مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شايسته شد، و جايگاهم به جايگاه توبه كنندگان نزديك گشته برايم گرفتارى پيش آمد، بر اثر آن گرفتارى پايم لغزيد، و ميان من و خدمت به تو مانع شد»
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ [فِي الْخَيْرَاتِ ] اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا [إِنَاثِنَا] صَغِيرِنَا وَ كَبِيرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ وَ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِيداً وَ خَسِرُوا خُسْرَاناً مُبِينا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ لا تُسَلِّطْ عَلَيَّ مَنْ لا يَرْحَمُنِي وَ اجْعَلْ عَلَيَّ مِنْكَ وَاقِيَةً بَاقِيَةً، وَ لا تَسْلُبْنِي صَالِحَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ وَ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلالاً طَيِّباً اللَّهُمَّ احْرُسْنِي بِحَرَاسَتِكَ وَ احْفَظْنِي بِحِفْظِكَ وَ اكْلَأْنِي بِكِلاءَتِكَ وَ ارْزُقْنِي حِجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِنَا هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ لا تُخْلِنِي يَا رَبِّ مِنْ تِلْكَ الْمَشَاهِدِ الشَّرِيفَةِ وَ الْمَوَاقِفِ الْكَرِيمَةِ.
«خدايا مردان و زنان مؤمن را بيامرز، چه زنده و چه مرده آنها را، و بين ما و آنان با نيكي ها پيوند ده. خدايا بيامرز زنده و مرده ما را، حاضر و غائب ما را، مرد زن ما را، كوچك و بزرگ ما را، آزاد و غير آزاد ما را، برگشتگان از خدا دروغ گفتند، و گمراه شدند گمراهىِ دورى، و زيان كردند زيانى آشكار. خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برايم ختم به خير فرما، و مرا از آنچه كه بی قرارم كرده از كار دنيا و آخرتم كفايت كن و كسی كه مرا رحم نمی كند بر من چيره مساز، و بر من از سوى خود نگهبانى هميشگى قرار ده، و از من شايسته هاى آنچه را كه انعام كردى مگير، و از فضلت روزىِ گسترده ی حلالِ پاكيزه نصيب من كن. خدايا به نگهبانی ات مرا نگهبانى كن، و به نگهدارى ات مرا نگهدار و به پاسدارى ات از من پاسدارى فرما، و زيارت خانه ات را در اين سال و در هر سال، و زيارت مرقد پيامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزى من كن، پروردگارا از اين مشاهد پر شرف و مواقف بس گرامی مرا محروم مساز.»
فَسُبْحَانَكَ مَا أَحْلَمَكَ وَ أَعْظَمَكَ وَ أَكْرَمَكَ مُبْدِئاً وَ مُعِيداً تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ وَ كَرُمَ صَنَائِعُكَ وَ فِعَالُكَ أَنْتَ إِلَهِي أَوْسَعُ فَضْلاً وَ أَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقَايِسَنِي بِفِعْلِي وَ خَطِيئَتِي فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ سَيِّدِي سَيِّدِي سَيِّدِي اللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ وَ أَعِذْنَا مِنْ سَخَطِكَ وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ وَ ارْزُقْنَا مِنْ مَوَاهِبِكَ وَ أَنْعِمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلِكَ وَ ارْزُقْنَا حَجَّ بَيْتِكَ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ مَغْفِرَتُكَ وَ رِضْوَانُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ وَ ارْزُقْنَا عَمَلاً بِطَاعَتِكَ وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا إِجْزِهِمَا بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّيِّئَاتِ غُفْرَاناً ،
«منزّهى تو، چه بردبار و بزرگ و كريمى، آغاز كننده به نيكى و تكرار كننده آنى، نام هايت مقدس و ثنايت عظيم و رفتارها و كردارهايت كريمانه است. خدايا فضلت گسترده تر و بردبارى ات بزرگ تر از آن است كه مرا به كردار ناپسند و خطاكارى ام بسنجى. پس گذشت نما، گذشت نما، گذشت نما، آقاى من، آقاى من، آقاى من. ما را به ذكرت مشغول كن و از خشمت پناه ده و از عذابت نجات بخش و از مواهبت روزى كن و از فضلت بر ما انعام فرما و زيارت خانه ات و زيارت مرقد پيامبرت را روزى ما كن. صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پيامبر و خاندانش، تو نزديك و جواب دهنده هستى، عمل به طاعتت را روزى ما گردان و ما را بر دينت و بر روش پيامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بميران. خدايا من و پدر و مادرم را بيامرز و به هر دو آنها رحم كن، چنان كه مرا به گاه كودكى پروردند، احسان هردو را به احسان و بدي هاي شان را به آمرزش پاداش ده.»
فَقَد عَلِمنَا مَا نَستَوجِبُ بِأَعمَالِنَا وَ لَکِن عِلمُکَ فِینَا وَ عِلمُنَا بِأَنَّکَ لَا تَصرِفُنَا عَنکَ وَ إنْ كُنّا غَیرَ مُستَوجِبینَ لِرَحمَتِكَ فَأنْتَ اَهلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَینَا وَ عَلَی المُذنِبِینَ بِفَضلِ سَعَتِكَ فَمنُن عَلَینَا وَ عَلَی المُذنبِینَ بِفَضلِ سَعَتِکَ فَامنُن عَلَینَا بِمَا أَنتَ أَهلُهُ وَ جُدْ عَلَینَا فَإنّا مُحتاجُونَ إلی نَیلِكَ یا غَفّارُ بِنُورِكَ اهْتَدَینَا وَ بِفَضلِكَ اسْتَغْنَینَا وَ بِنِعْمَتِكَ أصبَحْنَا وَ أمْسَینَا ذُنُوبُنَا بَینَ یَدَیْكَ نَستَغْفِرُكَ اللّهُمَّ مِنهَا وَ نَتُوبُ إِلَیکَ تَتَحَبَّبُ إلَینا بِالنِّعَمِ وَ نُعارِضُكَ بِالذُّنُوبِ خَیرُکَ إِلینَا نَازِلٌ وَ شَرُّنَا إِلیکَ ٌصَاعِدٌ وَ لَمْ يَزَلْ وَ لا يَزَالُ مَلَكٌ كَرِيمٌ يَأْتِيكَ [عَنَّا] بِعَمَلٍ قَبِيحٍ فَلا يَمْنَعُكَ ذَلِكَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِكَ وَ تَتَفَضَّلَ عَلَيْنَا بِآلائِكَ
«ما دانستيم كه با كردارمان سزاوار چه خواهيم بود، ولى دانش تو درباره ما، و و آگاهى ما به اينكه ما را از درگاهت نميرانى، گرچه ما سزاوار رحمتت نيستيم ولى تو شايسته آنى كه بر ما و بر گنهكاران به فضل گسترده ات جود كنى، پس آنگونه كه شايسته آنى بر ما منّت گذار، و بر ما جود كن، كه ما نيازمند به عطاى توييم، اى آمرزگار، به نور تو هدايت شديم، و به فضل تو بى نياز گشتيم، و به نعمتت بامداد نموديم و شامگاه كرديم، گناهان ما پيش روى توست، خدايا! از گناهانمان از تو آمرزش مى خواهيم، و به سوى تو باز می گرديم، تو با نعمتها به ما مهر مى ورزى و ما با گناهان با تو مقابله می كنيم، خيرت به سوى ما سرازير است، و بدى ما به سوى تو بالا مى آيد، همواره فرشته كريمى، از ما كردار زشت به جانب تو می آيد، و اين امر مانع نمی شود از اينكه ما را با نعمت هايت فراگيرى، و به عطاهاى برجسته ات بر ما تفضّل نمايى»
یا واسِعَ المَغْفِرَه یا باسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَه فَوَ عِزَّتِكَ یا سَیِّدِی لَو نَهَرْتَنِی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَ لا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا انْتََهَی إلَیَّ مِنَ المَعْرِفَهِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ أنْتَ الفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ بِمَا تَشَآءُ كَیفَ تَشآءُ وَ تَرْحَمُ مَنْ تَشَآءُ بِمَا تَشَآءُ كَیْفَ تَشآءُ لا تُسأَلُ عَنْ فِعْلِكَ وَ لا تُنازَعُ فِی مُلْكِكَ وَ لا تُشارَكُ فِی اَمْرِكَ وَ لا تُضَآدُّ فِی حُكْمِكَ وَ لا یَعْتَرِضُ عَلَیْكَ اَحَدٌ فِی تَدْبیرِكَ لَكَ الخَلْقُ وَ الأمْرُ تَبارَكَ اللهُ رَبُّ العالَمِین یا رَبِّ هذَا مَقامُ مَنْ لاذَ بِكَ وَاسْتَجَارَ بِكَرَمِكَ وَ ألِفَ إحسانَكَ وَ نِعَمَكَ وَ أَنتَ الجَوَادُ الَّذِی لَا یَضِیقُ عَفوُکَ وَ لَا یَنقُصُ فَضلُکَ وَ لَاتَقِلُّ رَحمَتُکَ وَ قَد تَوَثَّقنَا مُنکَ بِالصَّفحِ القَدِیمِ وَالفَضلِ العَظِیمِ وَالرَّحمَهِ الوَاسِعَه أَفَتَرَاکَ یَارَبِّ تُخلِفُ ظُنُونَنَا أَو تُخَیِّبُ آمَالَنَا کَلَّا یَا کَرِیمُ فَلَیسَ هَذَا ظَنُّنَا بِکَ وَ لَا هَذَا فِیکَ طَمَعُنَا یَا رَبِّ إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءً عَظِیمَاً عَصَیْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَونَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقِّق رَجآءَنا مَولَانَا
«ای صاحب آمرزش بی حساب! ای آنکه دست تو رحمت مبسوط است! باری قسم به مقام عزت و بزرگیت ای سید من که اگر مرا از درگاهت برانی هرگز از این در به جایی نمی روم و از تملّق و التماس به حضرتت دست برنمی دارم زیرا تو را به جود و کرم کامل شناخته ام و تو هرچه بخواهی به قدرت کامله می کنی، هر که را بخواهی به قدر و هرگونه عذاب کنی و هر که را بخواهی هر قدر و هر قسم ترحم فرمایی کرد، و کسی را نرسد که بر کار تو چون و چرا کند و در ملک هستی با تو گفتگو آغازد و در هر امر و فرمان با ذات یکتایت مشارکت کند و در حکم مبرمت مخالفت برانگیزد و احدی را نرسد که بر ظلم و تدبیرت خورده گیری و اعتراض کند. خلق و آفرینش خاص تو و حکم و فرمان بر خلق مخصوص توست، بزرگوار خدایی که پروردگار عالم است. ای خدا! این است مقام آنکس که به درگاه تو روی آورده و به لطف و کرمت پناه جسته و با نِعَم و احسانت الفت گرفته و تو آن ذات با وجود و بخششی که جامه عفوت تنگ نیست و فضل و رحمتت نقصان پذیر نخواهد بود. و ما هم تمام وثوق و اطمینان خاطرمان به عفو همیشگی و فضل و کرم بی حد و رحمت نامنتهای توست. ای پروردگار! آیا چنین پنداریم که تو برخلاف حسن ظنی که به حضرتت داریم با ما رفتار می کنی یا ما رااز امید و آرزوهایی که به تو داریم، محروم می سازی هرگز به تو ای خدای کریم! چنین گمان نمی بریم و اینگونه از کرمت انتظار نداریم. ای خدا! ما را به حضرتت آمال و آرزوهای بسیار و امید بزرگ است. تو را معصیت کردیم و امید پرده پوشی داریم تو را در دعا خواندیم و امید اجابت داریم. پس ای مولای ما! ما را به امید و آرزویمان برسان.»
فَمَا نَدرِی مَا نَشْكُرُ أمْ أَ جَمِیلَ مَا تَنْشُرُ أمْ قَبِیحَ مَا تَسْتُرُ أمْ عَظِیمَ مَا أبْلَیْتَ وَ أوْلَیْتَ أمْ كَثِیرَ مَا مِنْهُ نَجَّیْتَ وَ عافَیْتَ أم عَظِیمَ مَا أَبلَیتَ وَ أَولَیتَ أَم کَثِیرَ مَا مِنهُ نَجَّیتَ وَ عَافَیتَ یا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إلَیْكَ وَ یَا قُرَّهَ عَیْنِ مَنْ لاذَ بِكَ وَانْقَطَعَ إلِیْكَ أَنتَ المُحسِنُ وَ نَحنُ المُسِیئُونَ فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَكَ وَ أیُّ جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسََْعُهُ جُودُكَ أوْ أیُّ زَمانٍ أَطْوَلُ مِنْ أَناتِكَ وَ مَا قَدْرُ أعمالِنَا فِی جَنْبِ نِعَمِكَ وَ كَیْفَ نَسْتَكْثِرُ أَعمَالاً نُقابِلُ بِهَا كَرَمَكْ بَلْ كَیْفَ یَضِیقُ عَلَی المُذْنِبِینَ مَا وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِكَ
«پس من نمی دانم شکر کدام را بجای آورم. آیا شکر نیکی هایی که از من معروف کردی یا زشتی هایی که پرده پوشی نمودی یا بلاها و امتحانات سختی که بر ما آسان ساختی و ما را بر آن فایق و مؤید داشتی یا بلاهای بسیار که از آن نجات داده و عافیت بخشیدی. ای دوستدار کسی که با تو محبت ورزد، ای شادی قلب کسی که رو به درگاه تو آرد و از همه بگسلد و با تو پیوندد، تو نیکوکاری و ما زشت کرداریم. پس تو ای پروردگار به نیکویی خود از قبایح ما درگذر. کدامین جهالت و بدکاری است که لطف و کرم تو آن را فرا نمی گیرد یا چه زمانی است که پیش از حلم توست و اعمال نیک ما در مقابل نعمت های تو چه ارزش دارد و چگونه اعمال زشتمان را با وجود لطف و کرم بی انتهایت بسیار بدانیم. آری چگونه مجال بر گنهکاران با وجود رحمت واسعه بی پایانت تنگ خواهد شد.»
یا حَلِیمُ یا كَرِیمُ ! یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا قابِلَ التَّوبْ یا عَظِیمَ المَنِّ، یا قَدِیمَ الإحْسانِ أَیْنِ سِتْرُكَ الجَمِیلُ، أَیْنَ عَفوُكَ الجَلِیلُ، أَیْنَ فَرَجُكَ القَرِیبُ، أَیْنَ غِیاثُكَ السَّرِیعُ، أَیْنِ رَحْمَتُكَ الوَاسِعِهُ أَیْنَ عَطایاكَ الفَاضِلَه وَ أَیْنَ مَواهِبُكَ الهَنیئَه أَینَ صَنَائِعُکَ السَّنِیَّهُ أَینَ فَضلُکَ العَظِیمُ أَینَ مَنُّکَ الجَسِیمُ أَینَ إِحسَانُکَ القَدِیمُ أَینَ کَرَمُکَ یَا کَرِیمُ بِهِ فَاستَنقِذنِی وَ بِرَحمَتِکَ فَخَلِّصنِی یا مُحسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ لَستُ أَتَّكِلُ فِی النِّجاهِ مِنْ عِقابِكَ عَلَی أَعمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَیْنَا لِأنَّكَ أهْلُ التَّقْوَی وَ أهْلُ المَغْفِرَهِ تُبَْدِئُ بِالإِحسانِ نِعَماً وَ تَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ كَرَمَاً
«اى شكيبا، اى گرامى، اى زنده، ای به خود پاينده، اى آمرزگار، اى توبه پذير، اى بزرگ نعمت، اى ديرينه احسان، پرده پوشى زيبايت كجاست، گذشت بزرگت كجاست، گشايش نزديكت كجاست، فريادرسى زودت كجاست، رحمت گسترده ات كجاست، عطاهاى برترت كجاست، موهبت هاى گوارايت كجاست، جايزه هاى شايانت كجاست، فضل بزرگت كجاست، عطاى عظيمت كجاست، احسان ديرينه ات كجاست، كرمت كجاست، اى كريم، به حق كرمت و «به محمّد و خاندان محمّد» مرا رهايى بخش، و به رحمتت مرا خلاص كن، اى نيكوكار، اى زيباكار، اى نعمت ده، اى فزونى بخش، من آن نيستم كه در رهايى از كيفرت بر اعمالمان تكيه كنم، بلكه به احسانت بر ما اعتماد دارم، چرا كه تو اهل تقوا و مغفرتى، از باب نعمت دهى ابتداى به احسان مى كنى، و از جهت كرم از گناه در مى گذرى»
فَلَوِ اطَّلَعَ الیَومَ عَلی ذَنْبِی غَیْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لَوْ خِفْتُ تَعجِیلَ العُقُوبَهِ لَاجْتَنَبْتُهُ لا لِأنَّكَ أهْوَنُ النّاظِرینَ وَ أخَفُّ المُطَّلِعِینَ. بَلْ لِأنَّكَ یا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ وَ اَحکَمُ الحَاکِمِین وَ أكْرَمُ الأكْرَمِین. سَتّارُ العُیُوب غَفّارُ الذُّنُوب، عَلّامُ الغُیُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ وَ تُؤَخِّرُ العُقُوبَهَ بِحِلْمِكْ فَلَكَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكْ وَ عَلی عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكْ وَ یَحْمِلُنِی وَ یُجَرِّئُنِی عَلی مَعْصِیَتِكَ حِلْمُكَ عَنّی وَ یَدْعُونِی إلَی قِلَّهِ الحَیآءِ سِتْرُكَ عَلَیَّ وَ یُسْرِعُنِی إلی التَوَّثُّبِ عَلی مَحارِمِكِ مَعْرِفَتِی بِسِعَهِ رَحْمَتِكَ وَ عَظِیمِ عَفْوِكْ
«که اگر بر گناهم، کسی غیر از تو آگاه می شد البته آن گناه نمی کردم و اگر از تعجیل می ترسیدم هم از خطا اجتناب می نمودم نه از این رو که تو از دیگران در نظرم بی قدر و اهمیت تری بلکه بدین سبب که تو بهترین ستاران و پرده پوشان و نیکوترین حکمفرمایان و بزرگوارترین بزرگواران عالمی، تویی که بر عیب های خلق پرده پوشی و بر گناهانشان ببخشایی و بر اسرار غیب آگاهی، گناه بندگانت را به کرمت می پوشانی و کیفر آنها را از حلم و بردباری به تأخیر می افکنی پس ستایش تو را می کنم بر مقام حلمت بعد از علم ازلیت و بر صفت عفوت پس از قدرت کاملت. ای خدا حلم بی پایانت مرا بر معصیت تو وادار می کند و جرأت می دهد و پرده پوشی و ستاریت به بی شرم و حیایی می خواند و معرفتم به رحمت بی انتهایت و عفو بی حسابت مرا جسور کرده و به سرعت بر آنچه حرام کردی می گمارد.»
یا خِیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ وَ أفْضَلَ مَنْ رَجاهُ رَاجٍ عَظُمَ یا سِیِّدِی اَمَلِی وَ سآءَ اعَمَلِی فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُ عَن مُجَازَاتِ المُذنِبِین وَ حِلمِکَ یَکبُرُ عَن مُکَافَاتِ المُقَصِّرِین وَ أَنَا یَا سَیِّدِی عَائِذٌ بِفَضلِکَ هارِبٌّ مِنْكِ إلِیْك مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أحسَنَ بِكَ ظَنَّاً وَ مَا أنَا یا رَبْ وَ مَا خَطَرِی هَبْنِی بِفَضْلِكَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْكَ بِعَفْوِكَ أَی رَبِّ جَلَّلَنِی بِسِتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ تُوبیخِی بِكَرَمِ وَجْهِكَ
«ای بهترین کسی که اهل دعا به درگاهش روی آورند و نیکوتر شخصی که امیدواران بر او عرض نیاز کنند، ای سید من! آرزویم بزرگ و کردارم زشت است، پس تو به عفو و بخشش خود به قدر آرزویم عطا کن، و به اعمال زشتم مؤاخذه مفرما، زیرا کرم و بزرگواریت برتر از آن است که گنهکاران را مجازات کنی، وحلمت بیش از آنکه مقصرین را به کیفر رسانی، و من ای سید من! به فضل و کرمت پناه آورده و از قهر تو بسوی لطفت می گریزم، وعده عفو و بخششت از کسی که به تو حُسن ظن دارد مسلّم و قطعی است و من ذره ناچیز، ای خدا کیستم! مرا به فضل و کرمت ببخش و به عفو رحمتت بر من منت گذار، ای پروردگار من!کردار زشتم در پرده دار و از گناهانم به بزرگواری ذاتت در گذر.»
الهی اَبَّیْتَنِی فِی نِعَمِكَ وَ إحسانِكَ صَغِیراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِی كَبِیراً فَيَا مَنْ رَبَّانِي فِي الدُّنْيَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ [بِفَضْلِهِ] وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِي فِي الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ كَرَمِهِ مَعْرِفَتِي يَا مَوْلايَ دَلِيلِي [دَلَّتْنِي] عَلَيْكَ وَ حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْكَ وَ أنَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدِلالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِیعِی إلی شَفاعَتِكَ أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ أَدْعُوكَ يَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِياً خَائِفاً إِذَا رَأَيْتُ مَوْلايَ ذُنُوبِي فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ [غَفَرْتَ] فَخَيْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظَالِمٍ حُجَّتِي یاالله فِی جُرأتِی وَ عَلی مَسْألَتِكَ مَعَ إتْیانِی مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَ كَرَمُكْ وَ عُدَّتِی فِی شِدَّتِی مَعَ قِلَّهِ حَیآئِی مِنْكَ رَأفَتُكَ وَ رَحْمَتُكْ
«خدايا مرا در كودكى در ميان نعمت ها و احسانت پروريدى، و در بزرگسالى نامم را بلند آوازه ساختى، اى آن كه مرا در دنيا به احسان و فضل نعمت هايش پروريد و برايم در آخرت به گذشت و كرمش اشاره نمود، اى مولاى من معرفتم، راهنمايم به سوى تو و عشقم به تو، واسطه ام به پيشگاه توست. من از دليلم به دلالت تو مطمئن و از واسطه ام به شفاعت تو در آرامشم، اى آقايم تو را به زبانى می خوانم كه گناهش او را ناگويا نموده و با دلى با تو مناجات مى كنم كه جرمش او را هلاك ساخته، تو را مى خوانم اى پروردگارم در حال هراس و اشتياق و اميد و بيم، مولاى من هرگاه گناهانم را مى بينم بى تاب می گردم و هرگاه كرمت را مشاهده مى كنم، به طمع مى افتم. پس اگر از من درگذرى بهترين رحم كننده اى و اگر عذاب كنى ستم نكرده اى»
وَ قَدْ قَصَدْتُ إلِیكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهتُ إلیكَ بِحاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتِی وَ بِدُعائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غِیرِ اسْتِحقاقٍ لِإِستِماعِكَ مِنّی وَ لَا إِسْتِیجابٍ لِعَفْوِكَ عَنّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إلَی صِدْقِ وَعدِكَ وَ لَجَأِی إلَی الإیمانِ بِتَوحِیدِكَ وَ یَقِینِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنّی أنْ لا رَبّی غَیرُكَ وَلا إلهَ إلَّا أنْتَ وَحدَكَ لَا شَرِیكَ لَكَ وَاسْئَلُ اللهَ مِنْ فَضْلِه إنَّ اللهَ كَانَ بِکم رَحِیمَاً. وَ لِیسَ مِنْ صِفاتِهِ یا سَیِّدِی أنْ تَأمُرَ بِالسُّئوال وَ تَمْنَعَ العَطِیّه وَ أنْتَ المَنّانُ بِالعَطایا عَلی اَهلِ مَمْلِكَتِكْ. وَالعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأفَتِكْ.”
«من با درخواستم آهنگ تو كردم و با حاجتم روى به تو آوردم، و به درگاه تو استغاثه کرده و پناه می جویم و در دعای، متوسل به لطف توأم بدون آنکه لایق آن باشم که دعای مرا مستجاب کنی یا مستوجب عفو و بخششت گردانی بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمینان خاطرم به صدق وعده (لطف) تو و پناهم بر ايمان به يکتایی توست و يقينم به معرفت حضرتت كه می دانم مرا پروردگارى جز تو نيست و جز تو خدایی نخواهد بود تو یکتا و بی شریکی. خدايا تو گفتى و گفتارت بر حق، و وعده ات درست است (فرمودى) از فضل خدا بخواهيد كه خدا به شما مهربان است، ای آقاى من! در شأن تو اين نيست كه دستور به درخواست دهى و از بخشش خوددارى كنى، تو با عطاهايت بر اهل مملكتت بسيار كريمى و بر آنان با محبّت و رأفت بسيار احسان كننده اى.»
أَللهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ المَطالِبِ إلِیكَ مُشْرَعَه وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيكَ مُترَعَهً وَالإستِعَانَهَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أمَّلَكَ مُبَاحَهً وَ أبوابَ الدُّعَاءِ إلِیكَ لِلْصّارِخِینَ مَفْتُوحَهً وَأعْلَمْ أنَّكَ لِلْرّاجِی بِمُوضِعِ إِجابَهٍ وَ لِلْمَلهُوفِینَ بِمَرصَدِ إِغاثِهٍ وَ أنَّ فِی اللَّهفِ إلی جُودِكَ وَ الرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضَاً مِنْ مَنْعِ الباخِلِینَ وَ مَنْدُوحَهً عَمّا فِی أیدِی المُسْتَأثِرِین و أَنَّ الرّاحِلَ إلِیكَ قَرِیبُ المَسافَهِ وَ أنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلَّا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ دُونَكْ
برای اجابتِ نیایش و دعا شرايطی لازم است كه آن عناصر محوری چهارگانه را وجود مبارك امام سجاد(ع) در ضمن دعا بازگو میكند.
عنصر اوّل آن است كه راه برای رفتن باز باشد. نه تنها برای یك نفر یا یك میلیون نفر، راه برای اوّلین و آخرین باز باشد. یعنی راه باید بیكران تا بیكران باشد تا كسی در این راه احساس مزاحمت نكند.
دوّمین شرط آن است كه آن مرجع نهائی و مقصد كه سالكان كوی او به او رسیدهاند توان اجابت خواستههای همه را داشته باشد.
سوم آن كه روندگان واجد شرائط باشند. موحّدانه راه توحید ناب را طی كنند. در بین راه به غیر خدا تكیّه نكنند. برای این كه به غیر خدا اَحدی نیست و نمیشود با راه توحید به غیر خدا مراجعه كرد.
اَلحَمْدُللهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ كُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی وَ اَلحَمدُللهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ كُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی وَ الحَمدُلِلَّهِ الَّذِی أُنَادِیه کُلَّمَا شِئتُ لِحَاجَتِی وَأَخلُوا بِهِ حَیثُ شِئتُ لِسِرّی بِغَیرِ شَفِیعٍ فَیَقضِی لِی حَاجَتِی وَالحَمدُللهِ الَّذِی لا اَدعُوا غیرَهُ وَ لُو دَعُوتُ غیرَهُ لَمْ یَستَجِب لِی دُعَائِی وَالحَمْدُللهِ الَّذِی لا اَرجُوا غیرَهُ وَ الحَمدُلِلَِهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیهِ فَأَکرَمَنِی وَ لَم یَکِلنِی إِلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی وَالحَمْدُللهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنّی وَالحَمْدُللهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی كَأنّی لا ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أحمَدُ شِیءٍ عِنْدِی وَ اَحَقُّ بِحَمْدِی
اَلحَمْدُللهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ… ستایش خدای را که من او را می خوانم و او اجابت می کند و هر چند وقتی که او مرا می خواند کندی و کاهلی می کنم.
همانطوری كه آیات قرآن یكدیگر را شرح و تفسیر میكنند، احادیث و ادعیه و مناجات هم اینگونه است. این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد(ع) شرح كرد. وجود مبارك امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه دارد كه: خدایا! سه چیز مانع دعا كردن من است و یك چیز من را به دعا كردن تشویق میكند. آن سه چیزی كه حاجب است؛ «امری به من کردی من در امتثال درنگ کردم و به تأخیر انداختم، یکی هم نهی بوده که من را از آن نهی کردی ولی به سوی آن منهی عنه سرعت ورزیدم و سوم این که نعمتی به من دادی ولی در شکر آن کوتاهی کردم. اما یک چیز من را وادار میکند که از تو درخواست کنم و آن این که تفضّل داری بر کسی که اقبال کند و با وجود خود متوجّه تو شود و با حسن ظن به سوی تو بیاید.» (دعای دوازدهم صحیفه سجادیه، ص 64)
«الهی! لا تُؤدِّبنِی بِعُقُوبَتِکْ وَلا تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکْ. مِن أیْنٍ لِیَ الخِیرُ یا ربّ وَلا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِکْ وَ مِنْ أیْنٍ لِیَ النَجاهُ وَلا تَستَطاعُ إلا بِکْ لَا الَّذِی أحسَنَ استَغْنی عَنْ عُونِکَ وَ رَحمَتِکْ وَ لَا الَّذِی أسآءَ وَاجتَرَأ عَلَیْکَ وَ لَمْ یُرضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدرَتِکْ یا رب یا رب یا رب بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیکَ وَ دَعوتَنِی إلَیکَ وَ لولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت.
خدایا مرا به عقاب خود ادب مفرما و به مجازات عملم به مکر و حیله ات به عقوبت ناگهانیت غافلگیر مکن و مبتلا مگردان. ای خدا کجا خیری توانم یافت در صورتی که خیر جز پیش تو نیست و از کجا راه نجاتی خواهم جست و حال آنکه جز به لطف تو نجات میسر نیست. ای خدا نه آنکس که نیکوکار است از یاری تو ولطف و رحمتت مستغنی است و نه آن کس که بدکار است و بر حکم تو بی باکی کرده و به راه و خشنودیت نرفته از قدرتت بیرون است ای رب من…من تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خود دلالت فرمودی و بسوی خود خواندی و اگر تو نبودی من نمی دانستم تو چیستی؟»
- همه ما ماموریم که راه علم آموزی را تا آخر عمر خود ادامه دهیم و این راه برای همگان باز است.
- ممکن است برخی بگویند که آقایان این فرصت را دارند که تا پایان عمر علم بیاموزند و قلم به دست باشند اما این فرصت مقدور بانوان نیست در حالی که این فکر، فکر تامی نیست.
- آموختن علم و دانش دو راه دارد؛ راه اول راه حس و تجربه است که یک راه عمومی است اما راه دیگر که شاید مقدور همه نیز نباشد راه علم آموزی از طریق طهارت روح و تزکیه نفس است که هم اثر بخش تر است و هم علمی که از این راه نصیب انسان می شود، علم حقیقی است.
- انبیاء آمدند تا در کنار راه تجربی راه دیگری نیز برای کسب علم به بشر بیاموزند و بگویند که تنها راه عالم شدن راه چشم و گوش و سایر حواس نیست که اگر انسان یکی از این حواس را از دست داد از علمی که از طریق آن حس نصیب انسان می شود نیز محروم شود، بلکه اگر کسی تقوای روح و طهارت روح را از دست داد، علم ناشی از آن را نیز از دست خواهد داد.
- طبق بیان انبیاء اگر کسی تقوای روح و طهارت روح داشته باشد، علم ناشی از آن را نیز به دست خواهد آورد، لذا همانطور که یک استخر ممکن است از دو راه پر آب شود؛ یکبار از طریق آبی که از خارج به داخل آن میریزند و یک راه اینکه یک چشمه از درون او بجوشد و او را پر آب کند. انسان نیز باید بداند که کسب علم دو راه دارد راه درون و راه بیرون و بسیاری از بزرگان در کنار بهره گیری از راه های بیرونیِ کسب علم، اساس علمشان را از راه درون کسب کردند.
- خدای سبحان انسان را بی سرمایه خلق نکرده است بلکه به انسان فطرت سالم و آگاهی داده است که انسان باید از او بهره ببرد؛ این تفکر که خانم ها نمی توانند راه علمی را ادامه دهند درست نیست؛ اگر زنی مدیر منزل بود و وظیفه مادری و شوهرداری به عهده او بود باید بداند که ممکن است فرصت برخی تحصیلات از او گرفته شود، اما آن راه درون به روی همه ما باز است. بسیاری از احادیثی که درباره فضایل عالمان بیان شده است اختصاصی به زن و مرد ندارد و همه را شامل می شود.
منبع: بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدار خواهران فارغ التحصیل و دانش آموخته جامعه الزهراء ۹۵/۳/۱
* کار خوب انجام داده ام یا کار بد، اگر کار خوب انجام داده، الحمدلله بگوید و اگر کار بد انجام داده استغفار کند،
* اگر کسی این کار را نکند، حضرت امام کاظم(علیه السلام ) می فرماید: “این فرد از ما نیست”
* باید همانطور که بازاری ها شب به شب حساب کار خودشان را می کنند که امروز چقدر واردات جنسی، صادرات جنسی، واردات نقدی و صادرات نقدی داشتند و چرتکه می اندازند،
* ما هم باید دفتری داشته باشیم و از صبح تا غروب هر کاری کردیم، شب به شب در آن بنویسیم. خدای نکرده به نامحرم نگاه کردیم بنویسیم، غیبت کردیم بنویسیم، آواز حرام گوش کردیم بنویسیم،
* بعد اگر دیدیم کار بد انجام داده ایم استغفار کنیم
* و اگر کارهای خوب انجام داده ایم خدا را شکر کنیم.
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
یکبار دیگر بهار از راه می رسد و الطاف و قدرت لایزال الهی جلوه گری کرده و طبیعت بعد از خزانی موقت تجدید حیاتی می یابد که برهانی بر معاد و حیات دوباره آدمیان است.
خداوند را شاکریم که الطاف بی دریغ خود را بر یگانه اشرف مخلوقات ارزانی داشت و نعمت حیات و خدمتگذاری به طلایه داران پرچم مهدی موعود(عج) را در سالی که گذشت روزی ما فرمود.
اینک که طبیعت در طلیعه بهار جان و حیات دوباره می یابد، ما نیز بر بهار جان ها و ذخیره عالم امکان سلام و درود می فرستیم و سال جدید را با تجدید عهد و ارادت خالصانه به آن امام هادی آغاز خواهیم کرد. از خداوند مسئلت می نماییم که نصیب و روزی ما را در سال جدید برکت و هدایت های بیش از پیش حضرتش قرار دهد.
بهار طبیعت از راه می رسد و صحنه جهان
آیینه تمام نمای قدرت خداوند می گردد
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان فرا رسیدن بهار شادی آفرین طبیعت را به مدیران خدوم، تلاشگر و نستوه، اساتید و کارکنان بزرگوار و طلاب محترم حوزه های علمیه خواهران تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از توفیقات الهی، برکت، نعمت و صلابت را جهت خدمتی صادقانه در راستای ایفای اهداف والای اسلام ناب محمدی و نظام مقدس جمهوری اسلامی از درگاه خداوند سبحان مسئلت دارد.
بسمه تعالی
اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِم المَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِی کُنتُم تُوعَدُون
(فصلت/30)
یوم الله22 بهمن روز تبلور شکوه و ایثار مردم همیشه سرافراز و آزادۀ جمهوری اسلامی ایران و روز بزرگداشت نقش آفريني ایمان و عقيده بزرگ مردان حماسه سرا در آزادگی از قیود و تعلقات نفسانی و دنیایی، روز احیای دين در مرداب جهل و سرسپردگی های شیطانی است. و این رهبری داهیانۀ زعیم بزرگ جهان اسلام و بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) بود که با تأسی از آموزه های اسلام ناب محمدی(ص) طومار 2500 سالۀ رژیم طاغوتی استبداد و استکبار را درهم پیچید.
با گذشت 37 سال از عمر گرانسنگ انقلاب اسلامي به لطف قدرت لایزال الهی و در سايه فرامین جانبخش مقام عظمای ولایت امام خامنه ای(مدظله العالی)، ملت ایران با مقاومت و ایستادگی برخواسته از آن انقلاب الهی شاهد دستاوردها و آثار پربركت انقلاب اسلامي خارج از محدوده هاي جغرافيايي ايران و نفوذ آن به اقصی نقاط جهان اعم از کشورهای غربی و عربی است.
بی شک ملّت غیور ايران اسلامي همچون سال هاي گذشته با حضور حماسي خود در راهپيمايي 22 بهمن كه روز خجسته، مبارک و از روزهای خداوند سبحان است و در مصحف شریف امر به یادآوری آن ها نموده و فرموده «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» یک بار دیگر با آرمان هاي بلند خميني كبير(ره) و نائب بر حقش امام خامنه ای(مدظله العالی) و شهداي انقلاب تجديد ميثاق خواهند كرد.
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان ضمن شرکت در این راهپیمایی پرشور با توجه به حساسیتهای بینالمللی، منطقهای و داخلی از تمام مردم ولایی کشورمان، روحانیون بزرگوار و بخصوص خواهران طلبه دعوت می کند که همچون سال های گذشته با شرکت در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن، اتحاد و همبستگی خود را در مقابل استكبار جهاني و ايادي سلطه گرايانه شان به نمایش بگذارند.
در حديثى از امام كاظم علیه السلام نقل شده است:
راوى خدمت آن حضرت عرض مىكند: فدايت شوم،
گاهى از يكى از برادرانم مطلبى به من مى رسد كه من آن را ناخوشايند مى دارم
هنگامى كه از او سوال مى كنم انكار مى كند در حالى كه جمعيتى از افراد مورد وثوق آن را به من خبر داده اند
امام علیه السلام فرمود: حتى گوش و چشم خود را در برابر برادر مسلمانت تكذيب كن.
اگر پنجاه نفر نزد تو آيند و بر چيزى سوگند ياد كنند؛
ولى او مطلب ديگرى بگويد او را تصديق كن و آن گواهان را تكذيب نما.
ثواب الاعمال/ صفحه 247
جايگاه تكريم در روابط اجتماعى
«و لقد كرّمنا بنى آدم» (اسراء /70) و ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم.
به طور كلى در برخوردها و رفتارهاى اجتماعى، روابطى كه انسانها با هم برقرار مىكنند تابع دو ديدگاه است . يا بر مبناى ديدگاه «كرامت» است و يا بر مبناى ديدگاه «اهانت» است . بر اساس اين دو نوع نگرش ، روابطى كه انسانها با هم دارند يا مبتنى بر «تكريم» وگرامى داشتن است و يا مبتنى بر «استخفاف » و حقير شمردن است. در يك نگاه،انسان موجودى است با ارزش و شريف و صاحب كرامت ذاتى و «حاصل بر و بحر» 1 و در نگاه ديگر موجودى است بى ارزش و حقير و فاقد كرامت ذاتى و صرفاً طبيعى .
حکیمه خاتون علیهاالسلام ، عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند: وقتی هنگام تولد مهدی(عج) رسید، امام زمان(عج) را دیدم رو به قبله به سجده افتاد. سپس دستش را بلند کرد و گفت: «به یکتایی خدا گواهی می دهم و اینکه جدّم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، و پدرم امیرمؤمنان علیه السلام ، وصی رسول خداست». سپس یک یک امامان را شمرد تا به خود رسید. امام زمان(عج) از هنگام تولد تا زمانی که پدرش به شهادت رسید، مخفی بود و فقط تعداد خاصی از یاران، او را می دیدند و مسائل خود را از ایشان می پرسیدند. حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت. چنان که در روایات آمده، محل زندگی امام زمان(عج) در دوران کودکی همچون محل زندگی حضرت موسی علیه السلام مخفی بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ باشد.
آغاز امامت امام زمان(عج) بر منتظران ظهورش مبارکباد
غربت و مظلومیت، رشته ای است پیوسته، از غدیر تا کربلا و از کربلا تا غیبت. آنها که آرزو داشتند در سال دهم هجری، در سایه سار تک درخت وادی جحفه بودند تا با صاحب غدیر بیعت کنند، امروز باید با حجت معبود، مهدی موعود بیعت کنند و هر چه در توان دارند، از یاری امام زمان خود دریغ ندارند؛ چنان که امام علی علیه السلام می فرماید: «خوشا به حال کسی که زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کند، به دوره او بپیوندد و دوره او را شاهد باشد.»
پس کی از روز وصال تو خبر می آید؟ کی شب هجر تو ای دوست به سر می آید؟
هر مسافر به دیار و وطنش باز آمد کی نگار من غمگین ز سفر می آید؟
آنی از ساحت دل یاد تو بیرون نرود دائما صورت ماهت به نظر می آید
نغمه مرغ سحر می دهد از صبح خبر کی پسِ شام فراق تو سحر می آید؟
سدّ لطف تو حفاظت کند از ما ای دوست هر زمان جانب ما سیل خطر می آید
پس کی ای دوست پس از این همه خوناب جگر نخل امید من آخر به ثمر می آید؟
ذوالفقار علوی چون که بگیرد در دست پی آزادی انواع بشر می آید
«ملتجی» منتقم آل محمد، مهدی پی نابودی هر فتنه و شر می آید
شهادت امام حسن عسگری(ع) بر عموم مسلمین تسلیت و تعزیت باد
بهار ماه ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می تابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک ترین خلق به خدا ، در این ماه بوده است .
ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستانهای گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:
روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد.
مـحـبـوبیت امام مجتبى علیه السلام در كودكى نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله براى همه كـس مـشـهـود بـود. پـیـامـبـر او را پـاره تـن، نـور دیـده، مـیـوه دل و گـل خـوشـبـوى بـوسـتـان نبوت مى نامید. پیوسته او را فرزند خود مى خواند و مى فـرمـود: «هـمـه فـرزندان مادران به پدرشان نسبت مى برند جز اولاد فاطمه، كه آنان بـه من نسبت مى برند.» از عمق دل به او عشق مى ورزید، دست او را مى گرفت، بر روى دامـن خـود مـى نـشـانـد و بـه مردم مى گفت: «هر كه این فرزند مرا دوست بدارد مرا دوست داشـتـه، و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. خداوند دوست بدارد كسى را كه حسن مرا دوست بدارد.»
يا رسول الله! امروز ماتم سراي دل را به نام تو، سيه پوش كرده ايم و نام مبارك تو را با درود و تحيّت بر زبان جاري مي سازيم.
حضرت محمد(ص) در سال یازدهم هجرت رسول اکرم(ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیماری و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن سخنرانی عمومی، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا(ص) را آگاه ساخته بود که پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیماری و پیری مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان از دنيا خواهد رفت.
در فرهنگ اسلامي و معارف عرفاني، عدد چهل(اربعين) جايگاه خاصي دارد. چلّه نشيني براي رفع حاجت يا رسيدن به مقامات سلوك و عرفان معرف است. حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگي، دعا براي چهل مؤمن، چهل شب چهارشنبه و… بسياري از اين نمونه هاست.
در عراق به ويژه در مناسبت هاي خاص، عزاداران حسيني به صورت دسته جمعي و در قالب كاروان هاي كوچك و بزرگ، پياده به سوي كربلا مي روند. اين حركت مقدس به ويژه از نجف به كربلا كه اغلب با شركت علماي ديني انجام مي گرفت، چندين نوبت از طرف رژيم بعثي عراق جلوگيري يا به خاك و خون كشيده شد. يكي از اين نوبت ها در سال 1397ق بود.
پایه و اساس امور فرهنگی را تعلیم و تربیت تشکیل مي دهد. در اهمیت و کیفیت تعلیم و تربیت همین بس که «برای دگرگون ساختن یک ملّت، هیچ راهی سریع تر و ساده تر از دگرگون ساختن نظام تعلیمی و تربیتی آن ملّت نیست»1
یکی از عوامل مهم موفقیت اسلام، فرهنگ انتظار است که از قیام امام حسین(ع)نشأت گرفته است و می توان گفت: «فرهنگ عاشورا، زمینه ساز فرهنگ انتظار است».2
امروزه با مدرن شدن جوامع و راه يافتن ابزار الکترونيکي به خانواده، متاسفانه شاهد ايجاد شکاف هايي عميق بين افراد خانواده هستيم. اما در سبک زندگي حسيني از دوران کودکي تا زمان شهادت؛ روابط خانوادگي صميمي، براساس ايمان فراوان بوده است. و همه سال هاي زندگي پربرکتشان، مي تواند سبک بديع و متفاوتي از زندگي اسلامي را در مقاطع مختلف به مردم آزاده جهان ارائه کند.
در فرهنگ عاشورا، حاكميت ظلم يزيدي بزرگ ترين منكر اجتماعي است و مبارزه براي حاكم ساختن حق و قطع سلطه ي ستم، معروفي عظيم است. امر به معروف و نهي از منكر، از مهم ترين فلسفه هاي واقعه ي خونين كربلاست. سيدالشهداء در وصيتي كه نوشته و به برادرش محمد حنفيه مي سپارد، مي فرمايد: «إني ما خرجت اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالما، إنما خرجت لطلب الإصلاح في أمه جدّي، اريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنكر و أسير بسيره جدّي و أبي عليّ بن أبي طالب» (حياه الإمام الحسين، ج2، ص246 و 288 ). اين به وضوح نشان امر به معروف و نهي از منكر را در حركت عاشورايي به عنوان يك هدف و انگيزه امام نشان مي دهد.
در زيارتنامه ي آن حضرت هم اين موضوع مطرح است: «أشهد أنِك قد أقمت الصلاه و آتيت الزكاه و أمرت بالمعرف و نهيت عن المنكر و جاهدت في سبيل الله حتي أتاك اليقين» (مفاتيح الجنان، زيارت هاي مختلف امام حسين(ع) )
اين تعبيرات، نشان دهنده ي عمق اين فريضه ديني است كه در متن جهاد خونين هم جلوه گر مي شود و دامنه ي امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات و محرّمات جزئي و فرعي و فردي، حتي به قيام براي اقامه ي قسط و سرنگوني حكومت باطل و تغيير نظام فاسد اجتماعي هم گسترش مي يابد. («عنصر امر به معروف در نهضت امام حسين» از شهيد مطهري)
سيدالشهداء پس از امتناع از بيعت با يزيد و برخوردهايي كه با وليد و مروان داشت، كنار قبر پيامبر(ص)آمد و شب را آنجا به مناجات گذراند. در ضمن مناجاتش با خدا، عشق خود را به معروف بيان كرد و خواستار آنچه «خير» و «رضا»ي الهي است در اين مسير شد: «خدايا! من معروف را دوست مي دارم و منكر را زشت مي شمارم. اي خداي بزرگوار و صاحب كرم! به حق اين قبر و مدفون در آن از تو مي خواهم راهي و سرنوشتي برايم برگزيني كه رضاي تو و پيامبرت در آن باشد. (بحارالأنوار، ج44، ص328؛ مقتل خوارزمي، ج1، ص186)
منبع: محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، 1386، قم، معروف
اكنون امام در برابر تاريخ ايستاده است و به صفوف لشگريان دشمن كه همچون سيل موّاج شب تا افق گسترده است مي نگرد. به عمر سعد چه بايد گفت؟
وا اسفا كه كلام را از حقيقت جز نصبي اندك نيست، و از آن بدتر سيمرغ بلند پروازِ دل را بگو كه اسير اين قفس تنگ و بال هاي شكسته است.
چه روزگار شگفتي! مردي با بار عظيم مظهريت حق، اما…با چهره اي انساني چون چهره ديگران و جثّه اي كه از ديگران بزرگتر نيست.
عجبا! اين يوسف زمانه چه زيباست، اما اين زيبايي را چه سود آنگاه كه جهلاء او را آيينه ي خويش مي بيند در او نيز، آنگونه نظر مي كنند كه در خويش…وا اسفا! يعني هيچ راهي وجو ندارد كه آنان حقيقت وجود او را دريابند؟
به محفل عزاي امام حسين(ع)خوش آمديد
در آخرين شب از محفل عزاداري سرور و سالار شهيدان اباعبدالله الحسين(ع)، ادامه مهم ترين عوامل سعادت در واقعه عاشورا تقديم حضور سوگواران حسيني مي شود.
6- بصیرت و آگاهی
جوهر دین، بینایی و آگاهی است و دینداری حقیقی بر حکمت و معرفت بنا می شود. هر چه آدمی در این وادی بالاتر رود به مراتب والاتری از بندگی حقیقی دست می یابد که همه ارزش آدمی به میزان بندگی اوست. رسالت همه فرستادگان الهی نيز در این جهت بوده است.
از ويژگي هاي فكري و عملي ياران امام حسين(ع)در نهضت عاشورا «بصيرت» و بينش بود.
در سلسله مباحث شب هاي گذشته، مهم ترين عوامل سعادت و شقاوت در واقعه كربلا را بررسي نموديم. امشب نيز ادامه عوامل سعادت بيان خواهد شد.
3- ایثار و فداکاری
نهضت حسینی، بهترین تربیت گاه برای گذشتن از محبوب ترین تعلّقات آدمی در راه خدا و در جهت برپاداشتن حق و عدل است. امام حسین(ع)همه چیز خود را فدا نمود تا حقیقت زنده بماند و عدالت رخ نماید، مردم با عزت زندگی کنند و تن به ذلت ندهند. حضرت در وصیت نامه خود به محمدبن حنفیه فرمودند:
«…هر که مرا و هدف مرا به حق و راستی پذیرا شود [و در این راه فداکاری نماید]، البته خداوند به حق و راستی سزاوارتر است و هر که راه مرا نپذیرد و مرا تنها گذارد، من به تنهایی با صبر و استقامت راه خود را پیش خواهم برد تا خداوند میان من و این چنین مردمان[به حق] داوری کند[و میان من و آنان حُکم نماید]که او بهترین حاکمان است.(مقتل الخوارزمی، ج1، صص188-189؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص89)
راه امام حسین(ع)جز با فداکاری و از خودگذشتگی طی نمی شود و هر کس بخواهد در سلک رهروان حسینی درآید، باید ایثار و جان فشانی در راه حق و دین سرلوحه ی امورش قرار گیرد. همان طور که سعيدبن عبدالله حنفي خطاب به امام حسین(ع) گفت: «به خدا سوگند! آرزو دارم كه كشته شوم و دوباره زنده شوم و باز كشته شوم و تا هزار بار اين گونه كشته شوم و خداوند با اين كارم كشته شدن را از تو و از اين جوانان خاندانت دور كند.» (دانش نامه امام حسين(ع)، ج1، ص769، ح812)
به محفل عزاي امام حسين(ع)خوش آمديد
در سومين شب از محفل عزاداري امام حسين، پس از بيان عوامل شقاوت و سوء عاقبت يزيديان در واقعه كربلا؛ عوامل سعادت تقديم حضور سوگواران حسيني مي شود.
1- عبادت و عبوديت
با مطالعه تاريخ زندگي امام حسين(ع)و اصحاب شان پي مي بريم كه آن بزرگواران اهل عبادت و عبوديت حقيقي و واقعي بودند و از بركات اين دعاها و عبادت ها به اين درجه نائل شدند.
حبيب بن مظاهر در خطبه اي خطاب به لشكر عمربن سعد فرمود: «آگاه باشيد! به خدا سوگند! بدمردماني هستند نزد خداوند در روز قيامت كساني كه بر او وارد مي شوند در حالي كه ذريّه پيامبر(ص)و عترت او و اهل بيتش(ع)و عابدان اهل اين شهر كه در سحرها مشغول عبادت بوده و بسيار ياد خدا مي كنند را به قتل مي رسانند.» (تاريخ طبري، ج3، ص315)
از ويژگي هاي امام(ع)وياران شهيدشان، روح معنوي، حال عبادت، نيايش و نماز بود. به طوري كه شب عاشورا، زمزمه نماز و نيايش آنان در خيمه هايشان پيچيده بود. مثل صدايي كه از كندوي زنبور عسل به گوش مي رسد.(سيدبن طاووس، لهوف، ص154)
مقدم سوگواران حسيني را گرامي مي داريم
در ادامه مباحث شب گذشته عوامل شقاوت در واقعه عاشورا تقديم حضور عزاداران امام حسين(ع) مي گردد.
4- علاقه به دنیا
يكي ديگر از عوامل شقاوت و سوء عاقبت در واقعه كربلا، علقه و ارتباط تنگاتنگ قلبی به دنیاست که می تواند باعث جنایات بسیاری شود. صفتي كه در بين لشكر يزيد و بخصوص عمربن سعد موج مي زد.
خداوند در آیه 26 سوره رعد می فرماید: « خدا روزی را برای هرکس بخواهد(و شایسته بداند)وسیع، برای هر کس بخواهد(و مصلحت بداند)تنگ قرار می دهد؛ ولی آن ها{=کافران}به زندگی دنیا، شاد(و خوشحال)شدند. در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است!».
مقدم بازديدكنندگان عزيز را به برنامه سوگواري سرور و سالار شهيدان أباعبدالله الحسين(ع) خوش آمد مي گوئيم.
السلام عليك يا أبا عبدالله الحسين
خوانندگان گرامي! مطالبي كه در پيش رو داريد گوشه اي از اصولي اخلاقي حاكم در دو سپاه امام حسين(ع)و ياران باوفاي شان و نيز يزيد و سپاهيانش مي باشد كه در دو بخش عوامل سعادت و شقاوت در واقعه عاشورا در طي اين پنج شب تقديم حضور مي گردد.
مطالعه در اعمال و كردار يزيد و لشكريانش انسان را به سويي رهنمون مي كند كه عوامل بسيار زيادي در منش آنان وجود داشت كه باعث تيرگي، شقاوت و سوء عاقبت در كارنامه رفتاري آنان با امام حسين(ع)و اصحاب شان شد. در اينجا تنها بارزترين و مهم ترين آن عوامل ذكر مي شود.
1- شرب خمر
یکی از عوامل شقاوت و بدبختی لشكر يزيد، شرب خمر و میگساری است که منجر به سيه روزي و بدنامي آنان شد.
آيات و روايات عديده اي در راستاي حرمت و نكوهش شرب خمر وجود دارد كه باعث تباهي عقل و ارتكاب اعمال ناصالح مي شود. همان طور كه اين امر در سپاه يزيد وجود داشت:
زبیر بن بکار در کتاب أنساب قریش می گوید: «یزید بن معاویه اهل خوشگذرانی و لهو و لعب، چاقوکشی و سگ بازی، میمون بازی و پلنگ بازی بود و با رفیقانش بر سر شراب می نشست. روزی بر سر سفره شراب نشسته بود و طرف راستش عبیدالله بن زیاد قرار داشت و آن، چند روز بعد از شهادت حسین(ع) بود…» (مروج الذهب، ج 3، ص 67)
در جاي ديگري نيز آمده است كه:
باعونی از فوطی نقل کرده که گفت: «یزید به میمونش از ته مانده شرابش می نوشانید…او روزی مسابقه گذاشت و ميمون به سبب شدت باد بر زمین خورد و مُرد. یزید از این واقعه بسیار محزون شد و لذا دستور داد تا او را کفن کرده و دفن نمایند و به اهل شام دستور داد تا به او در این مصیبت تسلیت گویند.» (جواهر المطالب، ج2، ص303)
إنّا لله و إنّا الیه راجعون
من یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَکَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا
ملعون، ملعون من احتجب عن اخیه. (1)
از رحمت خداوندى به دور است. از رحمت خداوندى به دور است كسى كه در موارد نیاز و گرفتارى دوست، خود را پوشیده بدارد به طورى كه دسترسى به او به آسانى ممكن نباشد.
ترس، بخل و حرص تمایلات واحدى هستند كه جامع آنها سوءظن به خداى بزرگ است.
دستانم بسته بود…
بسته و ناتوان ازگشودن گرههای زندگی و تمام وجودم خسته…
خسته از تردیدهایی که در دو راهی تصمیمگیری به سراغم میآیند.
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد
صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.
خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک، رحمت بسیار و تمام با برکت و پیوسته وپیاپی و دنبال هم چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی.
میلاد عالم آل محمد(ص)،هشتمین حجت سرمد،السلطان ابا الحسن، حضرت رضا(ع) مبارک باد
رضا اعظمی کارشناس واحد حرم شناسی اداره پاسخگویی به سوالات(آستان قدس رضوی) در جمع 65 نفر از طلبه های مدرسه علمیه الزهراء(سلام الله علیه) شهرستان مینودشت استان گلستان که در شهر مشهد مقدس برگزار شد، به معرفی اجمالی حرم مطهر رضوی پرداختند:
شکل گیری حرم مطهر بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) صورت گرفته که پیشینه تاریخی آن حدود ۱۲ قرن می باشد. پیکر مقدس امام(علیه السلام) در عمارت هارونی در باغ ییلاغی منصوب به حمیدبن قحطبه (حرم فعلی) در دهکده سناباد به خاک سپرده شد که بعد از گذشت سالها روستای سناباد به مشهدالرضا و عمارت هارونی به حرم مطهر رضوی شهرت پیدا کرد.
1- خدمتگذاری دولت
خدمتگزاری دولت در بیان رهبر فقید انقلاب چنین آمده است:
دولتها، خدمتگزار مردمند.
خدمت به خلق، خدمت به خداست.
هشتم شهریور ۱۳۶۰، خیابان پاستور، ساختمان نخست وزیری
ساعت روی دیوار یك ربع به سه بعدازظهر را نشان می دهد. شورای امنیت كشور امروز جلسه دارد. این بالاترین مرجع تصمیم گیری درباره مسائل امنیتی و سیاسی كشور است. آن هم كشوری كه یك سال و نیم از انقلاب مردمی اش می گذرد و هنوز نظام جدید استقرار كامل نیافته و با مشكلات زیادی دست و پنجه نرم می كند. بخشی از سرزمینش در اشغال ارتش بیگانه است و در یك جنگ نابرابر گرفتار شده است.
آقای رجایی فرد عاقلی بود و پخته و سنجیده حرف میزد. در ابتدای نامزدی ما چون یك معلم ساده بود و در آن زمان خرید طلا و جواهر برای همسر رسم بود، ایشان كه وضع مالی خوبی نداشت این قضیه را جوری مطرح نمیكرد كه اثر بدی داشته باشد كه چون پول ندارد نمیتواند اینها را بخرد.
محمد جواد باهنر، در سال 1312 در شهر كرمان متولد شد. دومين فرزند خانواده بود و غير از ايشان هشت خواهر و برادر ديگر هم بودند. محله ايشان معروف به «محلة شهر» از محلههاي بسيار قديمي و مخروبة شهر كرمان به شمار ميرفت. پدرش، پيشهور سادهاي بود. زندگي بسيار محقرانهاي داشت، مغازه كوچكي در سرگذر، كه از اين راه امرار معاش ميكرد.
ورود به آموزشوپرورش
در مورد زندگي فرهنگي پدرم، موردي كه قابل ذكر است و خودم هم تا حدودي در جريان آن بودم، مسئله تأليف كتب ديني براي مقاطع، ابتدايي تا انتهاي دورهي تربيت معلم و حتي كتب مربوط به دانشگاههاست. كه آن كار عظيم، يكي از مهمترين عوامل بيداركننده نسل جوان و آمادهسازيشان براي حضور در صحنههاي پرشكوه انقلاب اسلامي بود. پدرم به همراه شهيد مظلوم بهشتي و بعضي ديگر از همكارانشان وارد آموزش و پرورش شدند.
شخصیت و فضایل حضرت معصومه (سلام الله علیها)
حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ دارای شخصیتی رفیع و والامقام میباشد بطوری كه ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ از این بانو، با جلالت و تكریم یاد كردهاند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلكه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ آمده و از مقام والای او سخن گفتهاند كه به بعضی از آنها اشاره میشود.
عيد سعيد فطر بر بندگان ضيافت الهي مبارك
بسم الله الرحمن الرحیم
وداع با رمضان
اينك، در پايانِ خط طواف، بر گرد خانه عشقيم،
خانه عشقى كه كانون آن، محبت خداست،
و آرايش آن، طاعت و تقوا، و طهارت و عبادت،
و فرش آن، بندگى است،
و طعامش، معنويّتِ «ذكر» و مائده «قرآن».
اينك، ماه رمضان را پشت سر مى گذاريم.
گرچه آنگونه كه بايد و شايد، از اين سفره رزق الهى و خوان گسترده نعمت پروردگار، توشه نگرفتيم. و غافلانه از كنار اين «روزهاى خدا» گذشتيم و خدا را آنگونه كه سزاوار «ربوبيّت» اوست، «عبوديّت» نكرديم. ولى چشم دلمان به گوشه اى از عنايت اوست.
بيابان هاى وسيع گناهمان، اميدوار ابرهاى رحمت و باران هاى مغفرتِ اوست.
رمضان به پايان مى رسد، ولى ما در آغاز بندگى هستيم.
اميد است كه از «كلاس رمضان» دست خالى برنگرديم.
در پايان، با امام سجاد (عليه السلام) همنوا مى شويم:
امام زين العابدين (عليه السلام)، در وداع «ماه رمضان»(صحيفه سجاديه، دعاى 45)با اين ماه، خداحافظى مى كند. وداع كسى كه فراق رمضان بر او سخت و ناگوار است و رفتنش غمبار و وحشت آور است و به رمضان درود و سلام مى دهد.
در سلام خداحافظى و بدرود مى گويد:
«سلام و بدرود، اى رمضان، اى ماه بزرگ خدايى،
سلام برتو، اى عيد اولياء اللّه ،
سلام برتو، اى بهترين اوقات و بهترين ماهها و ساعتها،
سلام برتو، اى رمضان، كه آرزوها را به هدف نزديك مى كردى،
سلام بر رمضان، كه در اين ماه، چه بسيار، از آتش دوزخ، رستند،
سلام بر رمضان، كه سراسر سلام بود.
سلام بر رمضان، كه با بركت بر ما وارد شدى، و آلودگى گناهان را زدودى.
سلام بر رمضان، اى موهبت خدا…اى ماه اشتياق!
سلام بر رمضان…
خدايا…بر محمد و آلش درود فرست و آنچنان كن كه وقتى رمضان از ما رخت بربست، ما را از خطاها برهانى و با خروج اين ماه، ما را از گناهان خارج سازى…
خدايا، عيد فطر را براى ما شادى آفرين قرار بده و آن را بهترين روزى قرار بده كه عفو تو را طلب كرده و گناه خويش را پاك كرده باشيم…
بسم الله الرحمن الريم
اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّكْرِ والقَبولِ على ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْكَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین.
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واكْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیكَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین .
بسم الله الرحمن الرحيم
أَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَيِّرْ اُمُورى فيهِ مِنَ الْعُسْرِ اِلَى الْيُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعاذيرى وَ حُطَّ عَنّىِ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ يـا رَؤُفـاً بِعِـبادِهِ الصّـالِحـينَ.
بسم الله الرحمن الرحيم
أَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْيى فيهِ مَشْكُورا وَ ذَنْـبى فيـهِ مَغْـفُـوراً وَ عَمَـلى فيـهِ مَقْـبُـولاً وَ عَيْـبى فيـهِ مَسْتُـوراً يا أَسْـمَعَ السّـامِعـينَ.
حجاب همواره به عنوان یکی از مهمترین نمادهای اجتماعی مطرح بوده است. دراين زمينه در نظام جمهوري اسلامي همواره محل مناقشه بر سخت گيري بيشتر نسبت به اين موضوع بوده است. يعني همواره عده اي بوده اند كه اصرار بر سخت گيري اجباري براي بهود حجاب داشته اند كه آخرين آن در نطق يكي از نمايندگان مجلس خود را نشان داده است. منشاء حجاب در هر دین و فرهنگی که باشد ( يهوديت ، زرتشتي گري و غيره ) امروزه مسئله برای حال جامعه ایرانی شده است.مهمترین مسئله حجاب در ایران امروز لزوم اجباری بودن و یا آزاد بودن آن در جامعه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ و مُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین؛»
بسم الله الرحمن الرحيم
“اللهمّ إنّي أسْألُكَ فيه ما يُرْضيكَ وأعوذُ بِكَ ممّا يؤذيك وأسألُكَ التّوفيقَ فيهِ لأنْ أطيعَكَ ولا أعْصيكَ يا جَوادَ السّائلين.”
بسم الله الرحمن الرحیم
«اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ»
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَهِ المُضْطَرّین.»
باسمه تعالی
بیانیه مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان در خصوص راهپیمایی روز جهانی قدس
با عرض تسلیت به مناسبت شهادت اول مظلوم عالم مولی الموحدین امام علی(ع) و آرزوی توفیقات الهی در لیالی قدر، با توجه به فرا رسیدن روز قدس و حمایت از مردم مظلوم فلسطین که ماشین جنگی صهیونیست ها با کشتار بی رحمانه ی غیرنظامیان و آواره ساختن هزاران فلسطینی، صفحه های سیاهی از قساوت و نسل کشی را در تاریخ بشر ثبت کرده اند. و نیز طبق فرمایشات معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)که فرمودند : «روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم می دانم…» (صحیفه امام، جلد 9، ص 278)
و نیز بر اساس سخنان رهبر جهان اسلام امام خامنه ای(حفظه الله)که بیان داشتند: «شركت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزين فلسطين خواهد شد. ملت مسلمان ايران با شركت در راهپيمايى روز جهانى قدس اين روز عزيز را زنده نگه دارند.»(پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری)
لذا، مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان ضمن اعلام حضور پر شکوه طلاب خواهر استان در راهپیمائی عظیم روز قدس از عموم مردم شهید پرور و غیور استان گلستان برای شرکت در این تجمع بزرگ دینی و اسلامی دعوت به عمل می آورد.
روابط عمومی مدیریت حوزه علمیه خواهران استان گلستان
چون مقدارى بالا رفتيم صحرايى عظيم در پيش آمد، بعضى سنگلاخ و بعضى خاكناك بر سر كوه، شهر بيت المقدس نهاده است. و از طرابلس - كه ساحل است - تا بيت المقدس پنجاه و شش فرسنگ، و از بلخ تا بيت المقدس هشتصد و هفتاد و شش فرسنگ است.
شب قدر، شبی است که باید شکوائیه هجران را در نور دید و به امید وصل و دیدار، بیدار نشست و از جام طهور«سلام» تا مطلع «فجر» خالی از ناخالصی ها شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّهِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.»
بسم الله الرحمن الرحیم
«اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِتِلاوَهِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَهِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ»
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ ِبکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ
بسم الله الرحمن الرحیم
أَللّـهُمَّ اهْدِنى فيهِ لِصالِحِ الاَْعْـمالِ وَ اقْـضِ لى فيهِ الْحَـوآئِجَ وَ الآمـالَ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ وَ السُّؤالِ يا عالِماً بِما فى صُـدُورِ الْعالَـمينَ صَلِّ عَلى مُحَـمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِـرينَ.
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ ، واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.
بسم الله الرحمن الرحیم
«أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَهِ الاَْبْرارِ،بِعَوْنِکَ یا قُرَّهَ عَیْنِ الْمَساکین.»
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ زَیِّنِّى فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِى فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِى فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّى فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ.